دلنوشته با طعم موسیقی

♪♫خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست ♪♫ از کجا می آید این آوای دوست♪♫

دلنوشته با طعم موسیقی

♪♫خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست ♪♫ از کجا می آید این آوای دوست♪♫

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

۱۲۳ مطلب با موضوع «دانلود» ثبت شده است



محمد رئوف قنبری (متولد اول مهرماه 1332 در قروه سنندج) دوره اول متوسطه را در شهرستان قروه سنندج و دوره دوم متوسطه (دیپلم) در شهرستان همدان (سال 1353) گذراند. در پاییز همان سال بعد از موفقیت در کنکور به تهران آمد و در رشته علوم آزمایشگاهی تشخیص طبی مشغول تحصیل شد و پس از اتمام دوره تحصیل در وزارت نفت مشغول به کار شد و در حال حاضر جزو کارشناسان برجسته این وزارتخانه است.در سال 1360 ازدواج کرد و ثمره این پیوند دو فرزند پسر است ـ شاگردی (هنرجویی) را در محضر استاد حاتم عسکری در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی آغاز و در محضر بزرگانی چون شاپور رحیمی، علی‌آقا داور، مهدی کمالیان امین‌الله رشیدی و بیشتر از همه استاد رجبعلی امیری فلاح تلمذ کرد.جهت ادای دین و به‌جا آوردن حق استاد و شاگردی، اقدامات قابل توجهی برای استاد امیری انجام شد: قبل از همه، معرفی استاد به آقای رضا مهدوی مدیریت وقت پژوهشهای کاربردی موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و دعوت ایشان به صفحه هنری روزنامه کیهان و درج مصاحبه استاد امیری در روزنامه و در نتیجه، پی‌آمدهای خوب بعدی و همچنین دعوت از شبکه سراسری رادیو «نوای آشنا» در سال 1372 و ضبط چند برنامه آواز به همراهی سنتور مهدوی در منزل قنبری و پخش آن آوازها در سراسر ایران به همت آقایان مهدوی و سیدعلیرضا میرعلی‌نقی ـ معرفی استاد امیری به هنرجویان و اساتید جوان در جلسات متعدد در محافل هنری منزل قنبری و معرفی استاد امیری به آقای محمد بیگلری‌پور مدیریت وقت مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به عنوان استاد آواز و مذاکره با مسئولین صدا و سیما جهت برقراری حقوق ماهیانه که به علت درگذشت استاد امیری فقط یک ماه پرداخت شد.طبق قرارداد با آقای بیگلری‌پور، می‌بایست ماهی یک جلسه، استاد امیری توسط آقای قنبری به مرکز حفظ و اشاعه آورده شود و تمامی هنرجویان که زیر نظر چند تن از اساتید آواز تعلیم می‌دیدند در یک محل جمع شوند و به آواز استاد امیری گوش بدهند. ـ متأسفانه به دلیل هم‌زمانی فوت فقط یک جلسه این امر مهم اتفاق افتاد.لازم به ذکر است که در آن سالها اساتید آواز برای تدریس یک روز در هفته، ماهیانه حداکثر هشت هزار تومان حق‌التدریس دریافت می‌داشتند ولی برای استاد امیری به خاطر شأن و مقامی که داشتند در یک ماه چکی به مبلغ سی هزار تومان صادر و توسط مدیریت مرکز حفظ و اشاعه در اختیار ایشان قرار گرفت. دوستان و دوستداران استاد امیری شاهد بودند که قنبری و همسر فداکار و پارسایش چگونه مثل دو فرزند با محبت، امیری سالخورده را مهربانی و مواظبت می‌کردند و چقدر در برقراری آسایش او کوشا بودند و آنچنان در رابطه با او عاطفی و فداکار بودند که خانواده امیری از آنها با احترام فراوان یاد می‌کنند. قنبری تا آخرین لحظه که استاد را به خاک می‌سپردند مانند فرزندی عاشق چشم از او برنداشته و بعد از مرگ او نیز با تلاش بسیار در برقراری مراسمی آبرومند برای او، ارادتش را ابراز نمود.
رئوف قنبری به دعوت رضا مهدوی مدیریت وقت به هنرستان حوزه هنری دعوت شد و از باسابقه‌ترین مدرسین آواز در هنرستان حوزه هنری بوده است و شاگردانی چون سالار عقیلی و حمیدرضا گلشن در آواز تربیت کرده است. همچنین در همراهی ساز و آواز استعدادهای جوانی مثل احسان ذبیحی‌فر (کمانچه و پیانو)، حمیدرضا پور افضل (تار)، شروین مهاجر (کمانچه)، سعید نایب محمدی (عود) و .... با ایشان کار کرده‌اند که همگی در گروههای بزرگ و شناخته‌شده فعالیت دارند. وی در منزل نیز کلاس آواز دارد و چند تن از هنرجویانش نیز در سطح مطلوب هستند ولی به عللی از ذکر نام آنها خودداری می‌کند. محمد رئوف قنبری از هنرمندان گمنام و باارزش است که در آوازخوانی تقلید نمی‌کند (با صدای ذاتی خودش آواز می‌خواند) و در منزل جلسات متعدد با موسیقیدانان و شعرا دارد و در اشاعه موسیقی اصیل فعال است.


امروز قسمتى از ترک دشتی از "آلبوم آواز پرواز" به یاد استاد رجب على امیرى فلاح با آواز محمد قنبرى و سه تار فرهود امیرانی رو آماده کردم براتون!



دانلود آواز دشتی با صدای محمد رئوف قنبری

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۱۳
درویش محمد خراباتی


«مردم عزیز؛ من هم مثل شما انسان‌های نجیب و غم‌خوار از فاجعه مرگ هولناک هم‌وطنان و امدادگران عزیزمان به اندوهی عمیق افتادم. به همین خاطر در سوگ این شهیدان دلیر با کمانچه و آواز در پرده‌های مختلف، آیین شیون زنان لرستان را که در مرگ عزیزانشان بی‌امان کلمات «وی وی.هه دا هه رو» را جمعی می‌خوانند، اجرا کرده‌ام. با این امید که این اندوهِ گران به مدد شعر و موسیقی، اندکی قابل تحمل‌تر شود:‌
ای فریاد جگرم سوخت…
عزیزم سوخت…
بعداز او بی کس و کار شدم…
حیف از تو! گِل رویت ریخته شود…
این گِل برروی دشمنانت ریخته شود..
این خانه کیست؟خراب و ویرانه!...
صدای شوم جغد در آن کرده لانه…
مگر زمانی داغ تو از یادمان برود،که سنگ بالین و گِل بالا پوشمان شود…


                                                                                                                                    علی اکبر شکارچی                                                   
                                                                                                                                            بهمن ۹۵»


دانلود کمانچه نوازی علی اکبر شکاچی در سوگ #پلاسکو

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۳۳
درویش محمد خراباتی


به جمشید و رستم، به شاهان درود
به شهنامه‌خوانان ایران درود

هم آنان که یلدا سبک نشمرند
به آن آریا نسل پاکان درود...


به مناسبت شب "یلدا" تصنیف "دل شیدا" رو با صدای بانو سیما بینا می شنویم!


خواننده:سیما بینا

موسیقی:فولکلور خراسان

شعر:جامی


از خم زلفت دل شیدا شکست                      شیشه می در شب یلدا  شکست

خال لبت زنده کند مرده را                   رونق بازار مسیحا شکست

کشتی ما بر لب دریا رسید                   خیر نبیند که دل ما شکست

پیراهن عصمت یوسف درید                   ازغم آن پشت زلیخا شکست

بس که زدم ریگ بیابان به پا                  خارمغیلان به کف پا شکست

یوسف صحرای جنون جان بداد                وحش و بیابان همه دلها  شکست

بس که  جفا  دید ز اغیار  تو                 عهد تو را جامی شیدا شکست



دانلود تصنیف "دل شیدا" با صدای سیما بینا


یلداتون مبارک!!!







۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۲:۵۴
درویش محمد خراباتی

گرد ره تو کعبه و خمار نماند

یک دل ز می عشق تو هشیار نماند

ور یک سر موی از رخ تو روی نماید

بر روی زمین خرقه و زنار نماند

وآن را که دمی روی نمایی ز دو عالم

آن سوخته را جز غم تو کار نماند

گر برفکنی پرده از آن چهرهٔ زیبا

از چهرهٔ خورشید و مه آثار نماند

جان چو بگشاید به رخت دیده که جان را

با نور رخت دیده و دیدار نماند

گر وحدت خود را با قلاوز فرستی

از وحدت تو هستی دیار نماند

جانا ز می عشق تو یک قطره به دل ده

تا در دو جهان یک دل بیدار نماند

در خواب کن این سوختگان را ز می عشق

تا جز تو کسی محرم اسرار نماند

از بس که ز دریای دلم موج گهر خاست

ترسم که درین واقعه عطار نماند


پ.ن:

زبان خاص عطار در شعر،موسیقی خاص می طلبه.در سال های دور،استاد محمد رضا لطفی به همراه دراویش نعمت اللهی،در کنسرتی در امریکا،این شعر رو با زیبایی تمام اجرا کردن.

به شخصه موقع شنیدن این اثر،سر تا پا گوش میشم!!!

متاسفانه خواننده و  نوازندگان رو نمیشناسم ولی دمشون گرم




دانلود تصنیف "گرد ره تو کعبه و خمار نماند" با اجرای استاد لطفی و دراویش نعمت اللهی





۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۵ ، ۱۵:۱۴
درویش محمد خراباتی


سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت، سرها در گریبان است

کسی سربرنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید نتواند،

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی،

به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛

که سرما سخت سوزان است

نفس کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفی کاینست، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟

مسیحای جوانمرد من ای پیر پیرهن چرکین!

هوا بس ناجوانمردانه سرد است....آی.....

دمت گرم و سرت خوش باد !

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای !

منم من میهمان هر شبت، لولی وَش مغموم

منم من سنگ تیپا خورده ی رنجور

منم دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور

نه از رومم، نه از زنگم، همان بی رنگ بی رنگم

بیا بگشای در، بگشای دلتنگم

حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست

صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان ست

من امشب آمدستم وام بگذارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می گویی که بیگه شد، سحرشد، بامدادآمد؟

فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعداز سحرگه نیست

حریفا! گوش سرما برده است این، یادگارسیلی سرد زمستان ست

و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده،

به تابوتِ ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان ست

حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر، درها بسته ،سرها درگریبان، دستها پنهان؛

نفسها ابر، دلها خسته و غمگین،

درختان اسکلتهای بلور آجین،

زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه،

غبار آلوده مهر و ماه،

زمستان ست...



پ.ن:

به راستی که زمستان است...


#سرما

#ظلم

#زمستان

#اخوان_ثالث



دانلود دکلمه ی شعر "زمستان"با صدای مهدی اخوان ثالث





۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۵ ، ۱۰:۳۸
درویش محمد خراباتی




"ما را خدا از بهر چه آورد؟شور و شر"


غزل 1019-مولانا

خط:دوست عزیزم،فرحان گرجی

دکلمه:دکتر عبدالکریم سروش

سه تار:ناشناس

پ.ن:دکلمه ها دکتر سروش بهم آرامش میده... شده قند چای عصر...!!!


دانلود دکلمه ی غزل 1019 با صدای دکتر عبدالکریم سروش

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۱۳:۲۲
درویش محمد خراباتی



27 آبان؛سالروز کشته شدن استاد سید خلیل عالی نژاد که به راستی در غمش،اشک پرده در شد...


آهنگ،تنبور و آواز:سید خلیل عالی نژاد

شعر:حافظ


ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر

آری شود ولیک به خون جگر شود

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه

کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود

از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان

باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو

لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود

از کیمیای مهر تو زر گشت روی من

آری به یمن لطف شما خاک زر شود

در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب

یا رب مباد آن که گدا معتبر شود

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی

مقبول طبع مردم صاحب نظر شود

این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست

سرها بر آستانه او خاک در شود

حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست

دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود




دانلود "اشک پرده در" با صدای استاد سید خلیل عالی نژاد


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۶
درویش محمد خراباتی



آدم مذهبی ای نیستم ولی علامه طباطبایی ازون کسایی که انسان رو به احترام وادار می کنه!به جاست که گفتن عجیبه زمین چطور سنگینی ایشون رو تحمل کرده...اما حیف که عنودان و حسودان نذاشتن که کارش رو بکنه و این شد که در اواخر عمر اشعارشون رو جمع کردن و آتش زدن...(چه اشعاری که در بین مردم می چرخه ولی نمیدونن مال علامه س مث:نچه خدا خواست همان می‌شود/وانچه دلت خواست نه آن می‌شود)

تو همین 22 شعری که ازشون باقی مونده میشه ایشون رو فهمید.

"کیش مهر" یکی از غزل های لطیف و پرمحتوا س که علامه سروده اند.

استاد شهرام ناظری این غزل رو به زیبایی تمام در آواز شوشتری خوندن که امروز می شنویم:


همی گویم و گفته‌ام بارها
 بود کیش من مهر دلدارها

پرستش به مستی‌ست در کیش مهر
برونند زین جرگه هشیارها

به شادی و آسایش و خواب و خور
ندارند کاری دل‌افگارها

بجز اشک چشم و بجز داغ دل
 نباشد به دست گرفتارها

کشیدند در کوی دلدادگان
  میان دل و کام دیوارها

چه فرهادها مرده در کوه‌ها
 چه حلاج‌ها رفته بر دارها

چه دارد جهان جز دل و مهر یار
 مگر توده‌هایی ز پندارها

ولی رادمردان و وارستگان
 نبازند هرگز به مردارها

مهین مهرورزان که آزاده‌اند
  بریدند از دام جان تارها

به خون خود آغشته و رفته‌اند
 چه گل‌های رنگین به جوبارها

بهاران که شاباش ریزد سپهر
 به دامان گلشن ز رگبارها

کشد رخت سبزه به هامون و دشت
  زند بارگه گل به گلزارها

نگارش دهد گلبن جویبار
  در آیینهٔ آب رخسارها

رود شاخ گل دربر نیلُفر 
برقصد به صد ناز گلنارها

دَرَد پردهٔ غنچه را باد بام
 هزار آورد نغز گفتارها

به آوای نای و به آهنگ چنگ
  خروشد ز سرو و سمن تارها

به یاد خم ابروی گلرخان 
بکش جام در بزم می‌خوارها

گره را ز راز جهان باز کن
 که آسان کند باده دشوارها

جز افسون و افسانه نبود جهان
  که بسته است چشم خشایارها

به اندوه آینده خود را مباز 
که آینده خوابی‌ست چون پارها

فریب جهان را مخور زینهار
 که در پای این گل بود خارها

پیاپی بکش جام و سرگرم باش
  بهل گر بگیرند بیکارها


هم نوازان:

  • کمانچه: داود گنجه‌ای
  • نی: جمشید عندلیبی
  • سه‌تار: بهنام وادانی
  • تار: منصور سینکی
  • عود: محمد فیروزی
  • تنبک: محمود فرهمند
  • دف: فرشید عندلیبی
  • آهنگ و سنتور: محمد جلیل عندلیبی



دانلود آهنگ "کیش مهر" با صدای استاد شهرام ناظری

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۱۴:۳۰
درویش محمد خراباتی



ئیواره بوو
حه مه بچکولی بو یاخچی ،سه ری ما ندووی دا خست بوو
له سووچیکی گوره پانه گه وره که
له نا وه ندی دلی شاما
له سه ر کورسییه نزمه که ی دا نیشت بوو
په یتا په یتا
وه کوو فلچه ی نیوان ده ستی
جه سته ی له ری را ئه ژه نی
حه مه بچکولی ئاواره
له به ر خو وه به ورته ورت ئه مه ی ئه وت:
تو بازه رگان قاچت دا نی
تو پاریزه ر قاچت دانی
تو ما موستا قاچت دانی
ئه فسه ر ،سه رباز ، جاسوس ، جه للاد
کوری باش و هه رچی و په رچی
هه ر هه مووتان یه ک له دوای یه ک قاچتان دانین
که س نه ماوه هه ر خوا ماوه
دلنیام له و دنیاش ئه و یش ئه نیری به شوین کوردیکا
پیلاوه کانی بو بو یاخ کا
ره نگه ئه و کورده ش هه ر من بم

ئای دایه گیان ،
ئه وه ئه بی پیلاوی خوا چه ن گه وره بی
ژماره چه ن له پی بکا
ئه ی بو پاره دایه گیان خوا چه ن ئه دا
ئه بی چه ن با




دانلود دکلمه ی شعر "حمه بچکول" با صدای استاد شیرکو بیکس


پ.ن:

این شعر رو خیلی دوست دارم.در عین سادگی آدم رو به لرزه میندازه...

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۱۵:۲۰
درویش محمد خراباتی





حریف دوست که از خویشتن خبر دارد

شراب صرف محبت نخورده ست تمام...






یعد از مدتی،قسمتی از ساز و آوازی بی نظیر از دو هنرمند تکرار نشدنی رو براتون میذارم!


تار:استاد حاج علی اکبر خان شهنازی

آواز:استاد اقبال السلطان(شهردار تبریز در دوره ی مشروطه)

شعر:حضرت سعدی

دستگاه شور



دانلود



۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۲۳
درویش محمد خراباتی