به مناسبت 13 رجب
یه کلیپ قدیمی از حبیب الله خسروی(رمضان کلیایی)که شعری رو برام امام علی میخونه...
روحش شاد
به مناسبت 13 رجب
یه کلیپ قدیمی از حبیب الله خسروی(رمضان کلیایی)که شعری رو برام امام علی میخونه...
روحش شاد
گل نعمتی است هدیه فرستاده از بهشت
مردم کریم تر شود اندر نعیم گل
ای گلفروش ، گل چه فروشی برای سیم
وز گل عزیزتر ، چه ستانی به سیم گل ؟
"کسایی مروزی"
اسم این گلم رو نمی دونم ولی الآن که دیدمش برای اولین بار ،به بار نشسته خیلی انرژی گرفتم!!!!!!!!!!!!!!!
رایان شجریان در کنار پدر
برخیز وبخوان قُمری ِ دوران! شجریان!
ای بسته به تو دل همه ایران٬ شجریان!
استاد صدا! حضرت عشق! ای نفست سبز
مرغ سحر شهر خراسان٬ شجریان!
یک عمر سلامت شده سرمستی ِ رندان
این بار سلام از همه رندان٬ شجریان!
همراه شدی بادل مردم همه ایام
درحزن ِ بم و ماتم ِ کرمان٬ شجریان!
از خون جوانان وطن لاله دمیده
نگذشتهای از خون جوانان٬ شجریان!
با تار ِ علیزاده شدی گاه غزلخوان
گاهی به دل ِ نغمهٔ کیهان٬ شجریان!
گاهی به سکوت و شب و دشتی وکویرت٬
یا آه... امید ِ نم ِ باران٬ شجریان!
باریدهام از اوج صدایت به حضیض ِ
سرهای فروخفته به دامان، شجریان!
قربان ِ مسلمانی ِ بی رنگ و ریایت
یک بار دگر سربده قرآن٬ شجریان!
هم بانگ ِ همایون ِ خلف.زادهات عشق است
هم نای ِ سهتار و دف ِ مژگان٬ شجریان!
برخیز عزیز ِ دل ِ ایران، نفست گرم
برخیز ز بستر شجریان! شجریان!...🍂
برای سلامتی استاد شجریان دعا کنید
احتمالا بیست و نه روز بودن اسفند ،
حاصل لجاجت بچه ای بود که میخواست
زودتر لباس های عیدش را تن کند .
یا حاصل دلشوره ی زنی که
همسرش قول داده بود سال ِ بعد ،
باز خواهد گشت .
اصلا شاید شاگرد زرنگی میخواست
یک روز زودتر به مدرسه برود .
و یا پیر مرد مریضی که میخواست
قبل از مرگ ، سال آینده را هم ببیند .
احتمالا بیست و نه روزه بودن اسفند ،
حاصل عجول بودن ِ خانواده ای ست که
این سال فقط برایشان بد بیاری آورده است ،
و منتظر سال جدید و اتفاقات جدید هستند ...
یا مادری که حتی یک روز دیگر هم
طاقت دوری فرزندانی که به دست آسایشگاه سپردنش را هم ندارد ،
اسفند را بیست و نه روزِ کرده .
اسفند من هم بیست و نه روزِ است ،
میخواهم زودتر عید برسد .
از کجا معلوم ...؟!
شاید امسال ، خدا عشق را به من
عیدی بدهد ......
عیدتان مبارک
خودم به شخصه علاقه ی شدیدی به حاج علی اکبر خان دارم و در تار سبک ایشون رو دنبال می کنم. فردا 26 اسفند سالگرد اسن استاده.این پست رو به این استاد بزرگ اختصاص میدم.!!!.
علیاکبر خان شهنازی روز عید قربان سال ۱۲۷۶ خورشیدی در تهران، خیابان عینالدوله کوچه نصیر حضور در خاندان هنر به دنیا آمد. چون در روز عید قربان به دنیا آمد، به وی حاجی علی اکبر خان یا حاجی مطلق میگفتند.
آقا علیاکبر خان فراهانی پدربزرگش، آقا حسینقلی پدرش و میرزا عبدالله فراهانی عمویش بود. عموی پدرش آقا غلامحسین از نوازندگان تار و استاد پدرش بود. پسر عمویش استاد احمد عبادی نوازندهٔ سهتار، دو برادر کوچکتر او محمد حسن و عبدالحسین شهنازی نوازندگان تار و همسران خواهرانش، باقر خان نوازنده کمانچه و رضا خان نوازنده تار بودند. تحصیلات خود را در مدرسههای سن لویی، اشراف و سعادت به پایان برد.
علیاکبر شهنازی، آموزش تار را از سن ۸ سالگی نزد پدرش آغاز کرد و در مدت ۶ سال ردیف موسیقی ایرانی را از پدرش آموخت؛ و مدتی از محضر درویش خان بهره برد. اولین صفحهاش را با جناب دماوندی در سن ۱۴ سالگی در بیات ترک و افشاری در تهران ضبط کرد. پس از درگذشت پدر در سال ۱۲۹۴، او در سن ۱۸ سالگی جانشین پدرش شد و آموزش شاگردان پدرش را بهعهده گرفت.در سالهای دههٔ ۱۳۰۰ معروفترین نوازندهٔ تار در تمام محافل هنری بود.در اواسط ۱۳۰۵ به دعوت کمپانی هیز ماسترز ویس صفحاتی از او با آواز اقبال ضبط گردید. در سال ۱۳۰۸ هنرستان موسیقی شهنازی را تأسیس نمود. با تأسیس رادیو در برنامههای هفتگی موسیقی رادیو به همراه ادیب خوانساری، روح بخش و... نوازندگی مینمود. در سال ۱۳۳۴ در هنرستان آزاد موسیقی به آموزش مشغول شد. در سال ۱۳۴۱ ردیف آقا حسینقلی و در سال ۱۳۵۶ ردیف دوره عالی را ضبط نمود.
10.دانلود رنگ دشتی!!!این رنگ رو گم کردم.ببخشید
همه مون هرساله هنگام تحویل سال،ساز و دهلی رو میشنویم که یه نوستالژی محسوب میشه برا ایرانی ها.اما متاسفانه نامی از آهنگساز و نوازنده ی اون برده نمیشه.تو این پست میخوام آهنگساز"نوروز نامه" رو معرفی کنم.
ممنون!!!
علیاکبر مهدیپور دهکردی( ۱۳۱۴ شهرکرد ، ۱۳۸۸ شهرکرد) یکی از نوازندگان موسیقی مقامی و سنتی در ایران بود.
علیاکبر مهدیپور دهکردی در سال ۱۳۱۴ شمسی در خانوادهای مذهبی در شهرکرد دیده به جهان گشود. او از سن ۱۷ سالگی کار خود را در زمینه نوازندگی سازهای محلی استان چهار محال و بختیاری همچون کرنا، سرنا و کمانچه آغاز کرد و بعدها نوازنده معروف کرنا و سرنا در ایران شد.
نوروزنامه یا همان موسیقی هنگام تحویل سال نو که هر ساله بسیاری از مردم ایران در پای سفره هفت سین نوای آن را میشنوند از آثار اوست.از دیگر آثار وی می توان به اجرای موسیقی سریال "روزی روزگاری" به کارگردانی امرالله احمد جو اشاره کرد. علی اکبر مهدیپور دهکردی، نوازنده موسیقی مقامی و سنتی بختیاری بارها در جشنوارههای موسیقی فجر ایران شرکت کرده است. وی در کارنامه خوداجرای موسیقی محلی در کشورهایی چون آلمان، کانادا،فرانسه، قرقیزستان، ترکمنستان، مغولستان، دبی، ژاپن، ترکیه، کویت و هنگ کنگ را داراست.
بداهه ای(تار)دیگر در بیات ترک
کوک:دو سل سی بمل فا
شب خیلی خوبی بود.بعد نواختن، یه بند از یه مسمط برام اومد:
امشب مرا شوری دگر افتاده در سر درنگر
از من نماندستی اثر من او شدم از پا به سر
جان گشته ام جان گشته ام
دیروز یه فایلی رو برام فرستادن که قسمتی از برنامه ی بزم شاعران در سال های 43-44 بود(با حضور استاد عبدالرحمن فرامرزی،پروین بامداد،علی اطحری کرمانی،مهدی سهیلی،ایرج،فرهنگ شریف).در این 50 دقیقه ای که فایل رو گوش دادم اصن رو زمین نبودم.یکی از شاعران این بزم،مهرداد اوستا بود که تا حالا شعری از ایشون رو نخونده بودم.اون غزل رو براتون میذارم.واقعا محشره
با من بگو تا کیستی؟ مهری؟ بگو، ماهی؟ بگو
خوابی، خیالی، چیستی؟ اشکی؟ بگو، آهی؟ بگو
راندم چو از مهرت سخن، گفتی بسوز و دم مزن
دیگر بگو از جان من، جانا چه می خواهی؟ بگو
گیرم نمی گیری دگر، زآشفته ی عشقت خبر
در حال من گاهی نگر، با من سخن، گاهی بگو
ای گل پی ِ هر خس مرو، در خلوت هر کس مرو
گویی که دانم، پس مرو، گر آگه از راهی بگو
غمخوار ِ دل ای مه نه ای، از درد ِ من آگه نه ای
ولله نه ای، بالله نه ای، از دردم آگاهی بگو
بر خلوت ِ دل سرزده، یک ره در آ ساغر زده
آخر نگویی سرزده، از من چه کوتاهی بگو
من عاشق تنهایی ام، سرگشته ی شیدایی ام
دیوانه ی رسوایی ام، تو هر چه می خواهی بگو
ای کاش ازین برنامه ها باز درست بشه...
الهی
دردهایی هست که نمی توان گفت
و
گفتنی هایی هست که هیچ قلبی محرم آن نیست
الهی
اشک هایی هست که با هیچ دوستی نمی توان گفت
و
زخم هایی هست که هیچ مرحمی آن را التیام نمی بخشد
و
تنهایی هایی هست که که هیچ جمعی آن را پر نمی کند
الهی
پرسشهایی هست که جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نیست
درهایی هست که جز تو کسی آن را نمی گشاید
قصد هایی هست که جز به توفیق تو میسر نمی شود
الهی
تلاش هایی هست که جز به مدد تو ثمر نمیبخشد
تغییراتی هست که جز به تقدیر تو ممکن نیست
و
دعاهایی هست که جز به آمین تو اجابت نمی شود
الهی
قدم های گمشده ای دارم که تنها هدایتگرش تویی
و
به آزمون هایی دچارم که اگر دستم نگیری و مرا به آنها محک بزنی
شرمنده خواهم شد.
الهی
بااین همه باکی نیست
زیرا همچو تویی دارم
تویی که همانندی نداری
رحمتت را هیچ مرزی نیست
ای تو خالق "دعا" و مالک "آمین"...
پ.ن: اینو یه ناشناس برام ایمیل کرده بود
به نظرم خیلی قشنگه!!!