موسیقی,از دیر باز ...
در ایران قدیم، خوردنیها غذای تن بودند و شنیدنیها غذای جان و روان؛ یا همانطوری که هر چیزی را نمیخوردند، به هر صحبت و صدایی هم گوش نمیکردند. هم غذا و هم موسیقی، هر دو حلال و حرام داشتند و زندگی هم حساب و کتاب داشت.
ایرانیانباستان نواها را به 2گروه خوش (اهورایی و نیک) و دوش (اهریمنی و بد) تقسیم کرده بودند. ایزد سروش، پیامآور راستی و نوای خوش بود و نوای خوشاش به گوش هر کسی نمیرسید. به قول حافظ «گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش».
بد نیست بدانید:
ایرانیان باستان از آغازگران موسیقی و نوای خوش در جهان بودند.
نخستین سازها از سنگ، چوب، نی، استخوان، پوست و روده چهارپایان ساخته میشد.
یک متن پهلوی به نام «خسرو قبادان و ریدگی» نشان میدهد که موسیقی و نوازندگی هم در برنامه درسی کودکان ایرانی زمان ساسانی وجود داشته.
باربد، نکیسا، رامتین و سرکش از موسیقیدانان زمان ساسانی بودهاند.
از سرود و نوای خوش برای درمان دردها و بیماریها هم استفاده میکردند. مراسم «زار» در مناطق جنوبی ایران بازمانده این سنت باستانی است.
در زمان بهرام - پادشاه ساسانی که ایرانیان به خاطر مردمداری و اخلاق نیکش بسیار او را دوست داشتند - آنقدر مردم به موسیقی علاقه داشتند که تعداد موسیقیدانان ایرانی پاسخگوی نیاز کشور نبود و به همین علت گروه بزرگی از موسیقیدانان هندی به ایران آمدند که بعدها به نام لولی یا لوری مشهور شدند. حافظ: فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب / چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را.
بسیاری از دانشمندان، ادیبان و شاعران ایران قدیم با موسیقی هم آشنایی داشتند.
ابوحفص سغدی، رودکی، حافظ و... موسیقیدان هم بودهاند و بسیاری از اشعار خود را هماهنگ با دستگاههای موسیقی ایرانی نوشتهاند؛ به همین دلیل است که هنوز بعد از گذشت چند قرن، هر خوانندهای که اشعار آنها را میخواند، انگار که آهنگ، تر و تازه و امروزی است.
فارابی، هم موسیقیدان بوده و هم مخترع ساز. مهمترین اثر او در این زمینه، کتاب «موسیقی کبیر» است. صفیالدین ارموی، زریاب و اسحق موصلی نیز از دیگر موسیقیدانان بزرگ ایران پس از اسلاماند.
داستان موسیقی ایران، داستانی است پر از فراز و نشیب و در این میان آنچه ما را به مبدا پیدایش این هنر نزدیک میکند کشف نیهای استخوانی مربوط به هزارههای قبل از میلاد است که در نوع خود ابتداییترین و اولین نمونههای سازهای موسیقی محسوب شود، شادروان حسن مشحون معتقد است، از زمانی که بشر توانست انفعالات درونی خود را به وسیله صدا نمایش دهد و وزن را از صداهای منظم و مختلف طبیعت به دست آورد، موسیقی را به وجود آورد زیرا جهان پر از اصوات است و عالم خلقت بر توازن و انتظام استوار است.
چون تشخیص موزون از غیر موزون در طبیعت بشر است ، و هر چیز موزون مطابق طبع انسان است . آواز ، رقص ، شعر که هر سه موزونند و مورد پسند بشر ؛ از همان دوران قدیم به صورت آداب و رسوم جزو زندگی ملل دنیا درآمدند ؛ با پیشرفت تمدن و با اختراع آلات و ادوات موسیقی بشر از نواهایی که در ذهنش حالت دلپذیر ایجاد می کرد تقلید نمود و با سرودهای مذهبی به نیایش رب النوع ها پرداخت و موسیقی را رکن اصلی دین قرار داد و از رقص و آوازهای ضربی و غیر ضربی در جشن و سرور و مراسم مذهبی خود استفاده نمود. پس ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد، موسیقی صوتی با سخن به وجود آمده است و در واقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشیها و رنجهای خود را با صدا نمایش دهد، مبدا موسیقی است.
سرگذشت هنر ایران از جمله موسیقی آن را می توان به دو بخش تقسیم کرد :
دوره نخست : از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا پایان دوره ساسانی
دوره دوم : از طلوع اسلام تا عصر حاضر
در مورد دوره نخست ، آنچه درباره اندیشه ، عواطف و احساسات هنر آریائیان گفته می شود به سبب فقدان آثار مدون و اسناد معتبر به ناگزیر مبنی بر حدس و گمان خواهد بود ، اکنون بیشتر اطلاعات ما از ایران قدیم غیر از روایات دانشمندان و مورخین شرقی و ادبای دوره اسلامی و اندکی از کتب ایران پیش از اسلام که از اواخر عهد ساسانی باقی مانده ، از منابع خارجی و تحقیق و تتبع شرق شناسان است.
هیچ ملتی بدون اقتباس و استفاده و یاری جستن از دیگران نتوانسته به درجات عالی از تمدن دست یابد و هر ملتی بنابر نیازها و شرایط محیطی خویش و با اندیشه و ذوق و توانائی های خود چیزهائی بوجود آورده که در طول زمان در نتیجه برخورد و ارتباط و در آمیختن با ملت های دیگر ، به دیگران منتقل شده است. ایرانیان از ملت هائی هستند که در این اقتباس و تصرف در آن توانائی و ذوق و پسند خود را در طول تاریخ به ثبوت رسانیده و آن چه را اخذ کرده اند به صورتی بهتر و خوشایندتر در آورده و بدان رنگ ملی داده اند.
ابن خلدون نیز پیرامون اهمیت دادن سلسلههای تاریخی ایران به موسیقی مینویسد: موسیقی نزد ایرانیان پیش از اسلام مطلوب و محبوب بود و رواج بسیار داشت. پادشاهان توجه و علاقهی زیادی به اهل موسیقی مبذول مینمودند و خنیاگران و موسیقیدانان را در دربار سلاطین ایران منزلت و مقامی بس ارجمند بوده است.
برای روشن شدن این موضوع و با توجه به آمیزش و ارتباط ملت های متمدنی که در قلمرو هخامنشیان می زیستند و دیگر مللی که به ایران ارتباط داشتند ؛ ابتدا در مورد تمدن هائی صحبت خواهیم کرد که از لحاظ هنر موسیقی دارای غنای فرهنگی بوده اند.
تمدن سومری : سومری ها دارای تمدن کهن بودند ؛ و اسباب و آلات موسیقی که در حفاری های سرزمین کلده و شهر اور کشف شده تا حدودی سابقه و ریشه موسیقی آسیا به ویژه مردم آسیای غربی را روشن کرده است. در داخل آرامگاه یکی از پادشاهان سومری نقش برجسته ای است که یک نوازنده چنگ را نشان می دهد ، نیز در کاوشهای انجام شده در اور دو ستون کشف شده که بر آن آهنگ موسیقی نقش شده است. از وسایل مرسوم در این تمدن می توان طبل و چنگ و نی را نام برد.
تمدن کلده (بابل جدید) : این تمدن نسبت به ملل همسایه سمت مربی داشته و ملل قدیم از علوم و صنایع و هنر آنان برخوردار بوده اند ، از آثار بدست آمده در حفاری ها و تحقیقات دانشمندان معلوم گردیده که اسباب و آلات موسیقی این دوره عبارت بودند از نی ، فلوت ، شیپور ، عود ، طبل و قانون.
در مورد ادوات موسیقی دورانهای هخامنشی و پیش از اسلام نیز ، از سازهایی چون نقاره، شیپور، نی، بربط، تنبک، کوس، کرنای، سرنا، دمامه، خم، جلجل و گاودمن نام برده شده است.
به عنوان نمونه در شاهنامه میخوانیم :
((خروش آمد و ناله کرنای برفتند گردان لشکر ز جای ))
یا منوچهری میگوید :
((ز فریاد خرمهره و گام دم الاله بر امد ز رویینه خم ))
در یک تجزیه و تحلیلی کلی ،اطلاعاتی که شاهنامه از ابزارهای موسیقی دورانهای تاریخی و اسلامی به ما منتقل میکند به مراتب بیشتر از سایر منابع تاریخی است چرا که فردوسی با توجه به سرایش شاهنامه در وزن حماسی در پیروزی ایرانیان سازهای شاد و مناسب و در جنگها موسیقی عزا و سوگها را به کار میبرد.
کهن ترین آثار شعر و موسیقی نژاد آریا :
۱ - وداها یا کتابهای مقدس هندی ها
۲ - اوستا : کتاب مذهبی زرتشتیان و از کهن ترین آثار ادبی و مذهبی ایرانیان است ، در زمان هخامنشیان دو نسخه رسمی از اوستا موجود بوده که یکی را اسکندر ضمن آتش زدن کاخ های سلطنتی پارس سوزاند و نسخه دیگر به دست یونانی ها افتاد و آنان پس از استفاده از قسمت های علمی آن که به نجوم و پزشکی و موسیقی و امثال این ها مربوط می شد ، آن را سوزاندند. کهن ترین قسمت اوستا گاتها است که از خود زرتشت است ، و هنگام نیایش اهورامزدا آن را به آهنگ و آواز می خواندند و این قدیمی ترین میراث مدون ما ، در شعر و موسیقی است.
همچنین در زمینه اجرای موسیقی و آواز می توان به این نکته اشاره نمود که در ایران باستان هر یک از روزهای ماه نامی خاص داشت که به اسامی فرشتگان بود و روز شانزدهم ماه هفتم سال به نام (مهر) بود و دراین روز جشن بزرگی برپا می داشتند ، که پس از نوروز بزرگترین جشن ایرانیان بود ، این جشن شش روز طول می کشید و به روز بیست و یک که آن را ( رام روز) می نامیدند ختم می شد. آغاز مهرگان را مهرگان عام می گفتند و روز انجام آنرا مهرگان خاص می نامیدند. مراسم جشن مهرگان در دوره ساسانیان که سخت پایبند مذهب و دستورات کتاب مقدس زرتشت (اوستا) بودند به بهترین وجه و با شکوه تمام انجام می شد. در این دوره سرایندگان موظف بودند که برای هر روز آهنگی نو بسازند و با سرودن شاعران در آمیزند و بنوازند و بخوانند و هر یک از این نغمه ها به نام همان روز نامیده می شد. « مهرگان بزرگ » و « مهرگان خردک » که نام دو لحن از موسیقی قدیمی و اصیل ایرانی است از یادگارهای آن دوره است.بعید نسیت که "مقام مهرگانی" بعد ها به "مهربانی" تغییر نام داده باشد و اکنون لحنی به نام "مهربانی" در دستگاه ماهور و همان آهنگ با مختصر تغییر حالتی به نام های "چهارپاره" و "چهارباغ" در ابوعطای شور متداول است.
حکیم نظامی گنجوی در خسرو و شیرین میان سی و یک لحن باربد ، لحن دوازدهم را "مهرگانی" نام برده است و گوید:
چو نو کردی نوای "مهرگانی"
ببردی هوش خلق از مهربانی
ساسانیان و شعر و موسیقی در دوره آنان :
دوره ساسانی را می توان دوران شکوفایی موسیقی در ایران باستان دانست. زیرا اغلب شهریاران ساسانی، نه تنها دوستدار موسیقی بودند بلکه بسیاری از آنها، خود با موسیقی کاملا آشنایی داشتند. در زمان شهریاری خسرو پرویز با زمینه ای که از گذشته فراهم شده بود و استادان ماهری که در زمینه موسیقی به وجود آمده بودند؛ عصر طلایی موسیقی ایران است.
تمدن و فرهنگ این دوره آخرین تجلی تمدن و صنعت و هنر کهن ایران و مکمل تمدن هخامنشی بود . بنابر مدارک موجود جشن های علمی و فرهنگی و هنری عهد ساسانیان به مراتب بیش از ادوار قبل بود ، از جمله جنبش علمی هنری که از زمان انوشیروان به منتهای درجه خود رسید و هنر موسیقی که از زمان اردشیر بابکان مورد حمایت و توجه قرار گرفته بود و در زمان بهرام گور و خسروپرویز رو به پیشرفت و ترقی نهاد.
برای اطلاع از چگونگی موسیقی در این دوره باید به ادبیات و رکن اساسی آن یعنی شعر پرداخت که در قدیم شعر و موسیقی توام بوده است.
ازجمله آثار برجسته ادبی ساسانیان ، سرود (کرکوی) با مزمون زیر بوده :
شاها ، خدا یگانا – به آفرین شاهی
افــروخـتـــه بادا روشنـــایی
عالمگیر باد هوش گرشاسب
همی پــــر است ازجـــــوش
نـــــوش کـــن ، مـــــی نوش
همیشه نیکی کن نیکوکارباش
که دیـروز و دیشب گـــذشت
شاها ، خدا یگانا – به آفرین شاهی
از دیگر دلایلی که می تواند غنای فرهنگ و موسیقی دوره ساسانیان را به اثبات رساند گوشه هایی از دستگاه های موسیقی بوده که اکنون نیز نواخته می شود از جمله "خسروانی" ، "اورامن" و پهلوی.
و همچنین مانی دانشمند ایرانی را ازموسیقی دانان نوشته اند ؛ اعتبار و اهمیت موسیقی در عهد ساسانی از آئین مزدک نیز نمودار است.
مزدک در اصول دین خود چنین آورده است که : خداوند آسمان ها مانند پادشاهی بر تخت نشسته و چهار قوه یعنی( شعور– عقل – حافظه – شادی ) در پیش او ایستاده اند. قراردادن یکی از نیروهای معنوی چهارگانه ، که قوه شادی و نماینده موسیقی است در ردیف سه قوه دیگر دلیل بر اهمیت موسیقی نزد ایرانیان آن دوره است.
هنر موسیقی در روزگار ساسانی تا آنجا رشد یافت که علاوه بر آوازها که دارای اسمی ویژه بودند ؛ ترانه های ضربی که برای آنها شعر ساخته نشده بود نیز نامی داشتند، مانند پیش درآمد های امروزی.
موسیقی دانان عصر ساسانیان :
از موسیقی دان های معروف خسرو پرویزعلاوه بر باربد که همه ما کمابیش داستان هایی درباره وی شنیده ایم می توان به زنی به نام نکیسا نیز اشاره کرد که چنگ می نواخته و به او لقب "چنگی خسرو پرویز " داده بودند. موسیقی دان های دیگر ساسانی عبارتند از: سرکش، بامشاد، رامتین، آزاد وار چنگی، کوسان نواگر، آفرین، خارکش، خسروانی و کاسه گر.