عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی
عشق داند که دراین دایره سرگردانند
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه ی پشمین به گرو نستانند...
شب حافظ!
شوری به سر و شوری ز ساز...
عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی
عشق داند که دراین دایره سرگردانند
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه ی پشمین به گرو نستانند...
شب حافظ!
شوری به سر و شوری ز ساز...
بوی سیگار شدیدی آمد...
با خودم میگویم
نکند باز پدر غمگین است؟!؟
نکند باز دلش...؟!؟؟
پله ها را دو به یک طی کردم تا رسیدم بر بام
پدرم را دیدم
زیر آوار غرورش مدفون... زیر لب زمزمه داشت
که خدا عدل کجاست؟
که چرا مزه فقر وسط سفره ماست؟!؟
و چراها و چراهای دگر...
دل من هم لرزید مثل زانوی پدر
دیدن این صحنه آن چنان دشوار بود
که مرا شاعر کرد...
احمد شاملو
بـاز هـم زائـِرتـان نیـستـم، از دور سـَلام!
تـو زنـدگـی حـرفهـایـی هـستــ ،
که فقـط و فقـط ،
بـایـَد بـروی "بـابــــ الجـواد" . . .
کلمـه هـا را دانه کنـی ،
دانه هـای ِ اشـکــ .
بـِکِـشـانی شـان دنبـال ِ هـَم ،
شبیـه ِ یکــ تـسبیـح ،
بِـچـَرخـانی شـان تـوی ِصـورتـتـــ ،
ذِکــر بگیـری ،
و بـَعـد ،
انگـار کـه تـسبیح پـاره بـشـود ،
دانـه هـا بیـاینـد تـا بـِچـِکـَنـد روی ِ سنـگــهـای ِ حـرم . . .
بـاز هـم دَربـِدَر شـب شـدم ،
" ای نـور سـَلام "
بـاز هـم زائـِرتـان نیـستـم ،
" از دور سـَلام "
اَلسَّلامُ عَلَیکــ یـا عـلی ابـن ِ مـوسَی الـرِّضـا( ع )
حاجیان مکه روند و فقرا سوی تو آیند
جان به قربان تو رضا جان که تو حج فقرایی،
ولادت شمس الشموش ،خسرو اقلیم طوس اقا امام رضا علیه السلام مبارک!!!
همیشه فک می کردم با ارزش ترین جایزه ی مسابقه ها پوله!!!
ولی خوب دیگه نظرم عوض شد.تو این مسابقه ای که شرکت کردم(و جایزه ش 250!!! تومن بود)بهترین جایزه رو گرفتم.دوستان؛دوستان؛دوستان(البته این دوستان شام نمیخوان!!!)...
دلم براشون تنگ شده واقعااااااا
اینجا از یکیشون یادی می کنم:
علی رضا قائدی عزیز