دلنوشته با طعم موسیقی

♪♫خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست ♪♫ از کجا می آید این آوای دوست♪♫

دلنوشته با طعم موسیقی

♪♫خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست ♪♫ از کجا می آید این آوای دوست♪♫

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

"تفنگ هاى پر" براى شلیک به مغزهاى پر ساخته شده اند

و

"مغزهاى خالى"
براى پرکردن این تفنگ ها !

از کسی که کتابخانه دارد و کتاب های زیادی می خواند نباید هراسید. بلکه از کسی باید ترسید که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می پندارد ولی
" هرگز آنرا نخوانده است "

((نیچه))


۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۱۵:۲۹
درویش محمد خراباتی


در گوشه  غمی که فراموش عالمی است

من غمگسار سازم و او غمگسار من....



۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۰۶:۴۶
درویش محمد خراباتی


استاد جلال ذوالفنون در حال آموزش سه تار به پسرش



۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۱۱:۴۷
درویش محمد خراباتی

مثنوی هفتاد "من"  :::

مَن (1)اگر با مَن(2) نباشم می شَوَم تنها ترین
کیست با مَن (3)گر شَوَم مَن (4)باشد از مَن(5) ماترین

مَن (6)نمی دانم کی ام مَن(7) ، لیک یک مَن(8) در مَن(9) است
آن که تکلیف مَنَ(10)ش با مَن(11) مَنِ (12)مَن(13) ، روشن است

مَن(14) اگر از مَن(15) بپرسم ای مَن (16)ای همزاد مَن (17)!
ای مَن (18)غمگین مَن (19)در لحظه های شاد مَن (20)!

هرچه از مَن (21)یا مَنِ (22)مَن (23)، در مَنِ (24)مَن(25) دیده ای
مثل مَن (26)وقتی که با مَن (27)می شوی خندیده ای

هیچ کس با مَن (28)، چنان مَن (29)مردم آزاری نکرد
این مَن(30)ِ مَن(31) هم نشست و مثل مَن(32) کاری نکرد

ای مَن(33)ِ با مَن (34)، که بی مَن(35) ، مَن(36) تر از مَن(37) می شوی
هرچه هم مَن(38) مَن (39)کنی ، حاشا شوی چون مَن (40)قوی

مَن(41) مَنِ(42) مَن (43)، مَن (44)مَن(45)ِ بی رنگ و بی تأثیر نیست
هیچ کس با مَن (46)مَنِ (47)مَن(48) ، مثل مَن(49) درگیر نیست

کیست این مَن (50)؟ این مَن(51)ِ با مَن(52) زمَن (53)بیگانه تر
این مَنِ (54)مَن(55) مَن (56)کنِ از مَن(57) کمی دیوانه تر ؟

زیر باران مَن(58) از مَن(59) پر شدن دشوار نیست
ورنه مَن(60) مَن (61)کردن مَن(62) ، از مَنِ(63) مَن(64) عار نیست

راستی ! این قدر مَن (65)را از کجا آورده ام ،
بعد هر مَن (66)بار دیگر مَن(67) ، چرا آورده ام ؟

در دهان مَن (68)نمی دانم چه شد افتاد مَن(69)
مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد من(70) !!!!!!



شاعر: ناصر فیض

کتاب: املت دسته دار



۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۴ ، ۱۱:۳۲
درویش محمد خراباتی


به مناسبت 200 ُمین مطلب وبلاگ:

موسیقی و زندگی روزمره انسان معاصر*


١
موسیقی در دنیای امروز، بدل به یک امر هرجایی شده است ، به سختی می توان جایی را سراغ گرفت که در آنجا موسیقی جاری نباشد؛ مهمانی ها،عزاداری ها،رستوران ها، ایستگاه های مترو،تاکسی ها، اتاق های انتظار، آسانسورها، تبلیغات تلویزیونی،سینما و... موسیقی در زندگی روزمره امروزی بعنوان پیش زمینه در پس تمام کنش های افراد قرار دارد .

ما خواه نا خواه درجاهای مختلف موسیقی را مصرف می کنیم اما هیچگاه آن را نمی شنویم اگر در جایی نیزآن را همراهی وزمزمه می کنیم مبنی بر شنیدن آن نیست بلکه تنها یک «عادت واره» است.
موسیقی امروزه از یک امر جدی ، تبدیل به یک امر غیرجدی شده است ، در اینجا منظور از موسیقی جدی برخلاف نظر «جان راک ول» اندیشمند آمریکایی، تنها موسیقی کلاسیک نیست بلکه موسیقی است که شنیده میشود.

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۴ ، ۰۸:۲۶
درویش محمد خراباتی


از نظر استاد پایور، لقب استاد به چه کسی داده می شود؟

از آن جا که استاد پایور فرد دقیقی بوده اند و همواره سعی می کرده اند برای هر چیز تعریف دقیق و کاملی ارائه دهند و مهم تر از همه به جنبه ی فردی و اجتماعی نوازندگان و موسیقیدانان در جامعه بسیار اهمیت می داده اند،

در پاسخ به مصاحبه کننده ی مجله ی «ادبستان» که به استاد گفتند:«هرچه دل تنگتان می خواهد بگویید! خاطره ای، صحبتی، هر چه در نظرتان می رسد بگویید»

کلمه ی «استاد» را چنان کامل و جامع شرح داده اند که به قول خودشان: استانداردی است که با آن می شود هنرمندان موسیقی به خصوص نوازندگان را سنجید.

گفته های ایشان را عینا از مجله به اینجا منتقل می کنم.

«در همین مجله ی ادبستان و مجلات دیگر زیاد صحبت از استاد است و به همه کس لقب استاد می دهند. یادم می آید که در گذشته به همه «هنرمند» می گفتند و حتی در رادیو صحبتی بود که می گفتند هر که از خانه اش قهر می کند ، یا خواننده می شود ، یا هنرمند! حال از بعد از انقلاب در رشته ی موسیقی همه «استاد» شده اند.

از نظر خودم می خواهم استاد را تعریف کنم. اگر هم مورد پسند بعضی ها نیست به هر حال نظری است قبل از اینکه راجع به استاد صحبت کنم، ابتدا باید ببینیم به چه کسانی «نوازنده» یا «خواننده» می گویند.(البته بحث من روی آهنگساز یا رهبر ارکستر و یا محقق موسیقی نیست باید اصالت آنها را پیدا کرد.)

استاد در درجه ی اول باید خواننده یا نوازنده ی خوبی باشد. اول ببینیم به چه کسی نوازنده یا خواننده خوب می گویند من پنج عامل برای این امر در نظر گرفته ام:

.1ردیف و گوشه های موسیقی ایرانی را به طور کامل و صحیح و علمی بداند.

.2باید تسلط در ساز یا آواز داشته باشد، یعنی آنچه را می داند بتواند روی ساز یا آوازش پیاده کند، شاید بدانید اشخاصی بودند که خواننده بودند و تمام ردیف ها را خوب می دانستند اما نمی توانستند به آواز بیان کنند. یا نوازنده بودند اما نمی توانستند درست بزنند. نوازنده یا خواننده باید بر تمام تکه ها مسلط باشد و بتواند آنها را به خوبی پیاده کند.

.3نوازنده یا خواننده، باید «ذوق» داشته باشد.

تسلط و علم داشتن به تنهایی کافی نیست. درست زدن تمام ردیف ها مثل درس جواب دادن است نوازنده یا خواننده باید ذوق و استعداد پرورش اینها را داشته باشد. اصلا ذوق و استعداد در تمام هنرها پایه و اساس است باید خودش بتواند چیزی عرضه کند.

.4در کشور ما نوازنده یا خواننده باید دارای شخصیت هنری باشد.

به نظر من اگر هنرمند بخواهد در مجلسی شرکت کرده و پای هر بساطی بنشیند هنرمند نیست باید سعی کند شخصیت خود را حفظ کند.

چرا که جامعه ما نسبت به هنرمندان بدبین است. باید سعی کند بیشتر از افراد دیگر شخصیت داشته باشد. مرحوم تهرانی می گفت: اگر دیگران جوراب پاره بپوشند یا لباس کثیف، عیبی ندارد اما اگر من هنرمند یک خال روی یقه ام باشد می گویند:«بفرمایید!این هم از هنرمندان». به همین علت است که بسیاری از مردم به مابدبین هستند. درست نیست که هنرمند خودش را همه جا عرضه کند. مثلا در کاباره بخواند و به مجلس عروسی و غیره برود.

البته هر کسی جای خودش را دارد ولی هنرمندان واقعی نباید این کار را بکنند.

.5به موسیقی علمی وارد باشد. دیگر امروز نمی توان گفت هنرمند «نت» نداند یا با سازهای موسیقی آشنایی نداشته باشد. حتی وقوف بر اطلاعات علمی در موسیقی بین المللی لازم است. هنرمند ما تا حدودی باید با تئوری موسیقی هم آشنایی داشته باشد. این پنج عامل را من برای یک نوازنده یا خواننده لازم می دانم. شاید بگویید اینها برای نوازنده ی ضرب لازم نیست. اتفاقا خیلی هم لازم است. چرا که مرحوم تهرانی ردیف موسیقی را خوب می دانست و به همین علت استاد بود. تصانیف را می خواند و با ضرب می زد.

تازه با این پنج عامل می شود نوازنده یا خواننده ی خوب آن وقت دو عامل دیگر هست که شخص را استاد می کند:یکی اینکه هر استادی باید ردیف مشخصی از خودش داشته باشد. به این معنا که از تسلط در علم موسیقی و تجربیاتش در ساز زدن و مطالعاتی که چندین سال انجام داده و استفاده از ردیف قدیم، کار تازه ای انجام دهد.

چنان چه استاد صبا ردیف های تازه داشت حتی «دیلمان» را استاد صبا به ردیف اضافه کرد. هنرمند باید سعی کند با تکنیک بهتر و علم بیشتر ردیف های بیشتری بیاورد. کسی که پنج عامل مذکور را داشته باشد و ردیف هم داشته باشد، باید شاگرد هم تربیت کند تا به او استاد بگویند.»


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۹:۴۴
درویش محمد خراباتی


چند روز پیش که از خوندن زیست خسته شدم،رفتم سراغ دفتر"دل نوشته"هام.ناگهان چشمم به نوشته ای خورد که در روز درگذشت استاد لطفی نوشته بودم خورد.اصلا یادم نبود که چنین چیزی نوشته م.

امیدوارم خوشتون بیاد:


به نام جانِ جان

ستاره ای به ناگهان از آسمان عاشقان بشد نهان.

                                                                     فغان؛

                                                                     فغان ز جور این جهان که نی دهد دمی امان.

                                                                     فغان ازین غم نویی که باز شد نصیب جان.

به دی اگر که شبنمی ز تار بی قرار او چکد به باغ بی بهار،بهار ها شود پدید؛تو گویی آمده بهار.

                                                                     فغان ز چرخ چنبری که با کمان نشسته است در کمین؛به تیر کین زَنَد به آن زَنَد به این.

                                                                     فغان که هر دمی برد گلی و بلبلی ازین باغ بی خزان.

آهااااای چرغ "کین کمان"

                                  بدان؛بدان:

                                                     "نمیرد او که جانِ او شده است به عشق جاودان"



۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۳:۱۲
درویش محمد خراباتی


یادی کنیم از استاد عزیز،حضرت جلال تاج اصفهانی

روحش شاد...


۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۲:۴۵
درویش محمد خراباتی

غزل شهریار در سوگ استاد ابوالحسن خان صبا


عمر دنیا به سر آمد که صبا می میرد
ورنه آتشکده ی عشق کجا می میرد
.
صبر کردم به همه داغ عزیزان یا رب
این صبوری نتوانم که صبا می میرد
.

غسلش از اشک دهید و کفن از آب کنید
این عزیزی است که با وی دل ما می میرد
.
به غم انگیز ترین نوحه بنالی ای دل
که دل انگیز ترین نغمه سرا می میرد
.
دگر آوازه ی بلقیس و سلیمان هیهات
هدهد خوش خبر شهر سبا می میرد
.
شمع دلها همه گو اشک شو از دیده بریز
کاخرین کوکبه ی ذوق و صفا می میرد
.
خود در آفاق مگر چشم خدابینی نیست
کاین همه مظهر آیات خدا می میرد
.
هر کجا درد و غمی هست بمیرد به دوا
این چه دردی است خدایا که دوا می میرد
.
قدما زنده بدو بود خدا را یاران
هم صبا می رود و هم قدما می میرد
.
از گریبان غم و ماتم سنتور ” حبیب “
سر نیاورده برون ساز ” صبا “ می میرد
.
عمر ” شهنازی “ و استاد ” عبادی “ باقی
قمریان زنده اگر بلبل ما می میرد
.
ضرب ” تهرانی “ و آواز ” بنان “ را برسید
گو کجایید که استاد شما می میرد
.
آخر این شور و نوا بدرقه ی راه صبا
که هنر می رود و شور و نوا می میرد
.
از وفاداری این قبله ی ارباب هنر
رخ نتابید خدا را که وفا می میرد
.
عمر جاوید به هر بی هنر ارزانی نیست
علت آن است که خود آب بقا می میرد
.
مرگ و میری عجب افتاد در آفاق هنر
که همه شاهد انگشت نما می میرد
.
مردن مرد هنرمند نه چندان دردست
این قضایی است که هر شاه و گدا می میرد
.
لیکن آن جا که غرض روی هنر پرده کشید
دین و دل می رمد و ذوق و ذکا می میرد
.
باغبان تا سر مهرش همه با هرزه گیاست
گل خزان می شود و مهر گیا می میرد
.
رنج هایی همه بیهوده که در آخر کار
عشق می ماند و هر حرص و هوا می میرد
.
” شهریارا “ نه صبا مرده خدا را بس کن
آن که شد زنده ی جاوید کجا می میرد


۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۴ ، ۱۵:۲۳
درویش محمد خراباتی

چهار دقیقه بخوانید
نیروی سحرآمیز موسیقی که به شکلی کاملاً منحصربه‌فرد احساسات ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد، برای همه ثابت‌شده است. اصوات موسیقی به علت برخورداری از بار هیجانی و عاطفی، تأثیرات عمیقی بر روحیه، شخصیت و پرورش عواطف انسانی می‌گذارند و در تعدادی از شاخه‌های طبِ جایگزین مانند طب سوزنی، هومئوپاتی و آیورودا نقش عمده‌ای در درمان دارند. امروزه به علت نگرش علمی و روشمند به موسیقی در درمان بیماری‌ها، موسیقی‌درمانی به‌عنوان رشته‌ای مستقل موردتوجه قرارگرفته و روشی مکمل در درمان‌های رایج پزشکی است. طی تحقیقات انجام‌شده، درد باعث افزایش تحمل و موسیقی شاد و فرح‌بخش باعث کاهش خستگی و نشاط همراه با آرامش می‌شود. از موسیقی می‌توان به‌عنوان یک ابزار قدرتمند برای دور کردن استرس استفاده کرد. گوش کردن به موسیقی ممکن است آرامش بسیار زیادی به ذهن و بدن ما بدهد، مخصوصاً یک قطعه موسیقی کلاسیک ملایم تأثیرات مفیدی روی عملکردهای فیزیولوژیک خواهد داشت. ضربان قلب را کاهش می‌دهد، فشارخون را پایین می‌آورد و ترشح هورمون‌های استرس‌زا را کم می‌کند.
موسیقی باعث می‌شود که بعضی از احساسات سرکوب‌شدۀ خود را کشف کنیم، بنابراین منجر به یک مدیتیشن خوب می‌شود و جلوی پرسه زدن‌های ذهن را می‌گیرد.
یک قطعه موسیقی بر روی هر فردی تأثیر متفاوتی بر جای می‌گذارد و فقط خود فرد می‌تواند تشخیص دهد که چه موسیقی‌ای دوست دارد و در حالات روحی مختلف چه آهنگی برایش مناسب‌تر است؛ اما توصیه می‌کنیم اگر معمولاً موسیقی کلاسیک گوش نمی‌کنید، حداقل به آهنگ‌های ملایم گوش دهید.
برای گنجاندن موسیقی در یک زندگی پرمشغله سعی کنید در محل کار یا به‌جای تماشای تلویزیون، موسیقی گوش دهید. اگر ممکن است با موسیقی بخوانید و در عمق آن فروروید. خواندن با آهنگ برای افراد برونگرا بسیار مفید است. قبل از خواب موزیک ملایم گوش کنید تا در حالت صلح و آرامش قرار بگیرید و خواب خوب و راحتی داشته باشید.

دربارۀ موسیقی تحقیق کنید
صدها سال است که از موسیقی برای درمان بیماری‌ها و هماهنگی بین ذهن و بدن استفاده می‌شود؛ اما مطالعات اخیر نشان می‌دهد که:
-    شکل موسیقی و ساختار آن بر ذهن ناتوان و مضطرب و امنیت آن تأثیر زیادی دارد. بعضی از موسیقی‌ها باعث هماهنگی و همسویی ذهن و بدن می‌شوند و درنتیجه کیفیت زندگی را بهبود می‌بخشند. پس باید موسیقی خوب را بشناسیم و اگر اطلاعاتی در این مورد نداریم، مشاوره بگیریم.
-    موسیقی مناسب، هیجان، غم و اندوه مزمن را کاهش می‌دهد، افسردگی را درمان می‌کند و اعتمادبه‌نفس افراد بزرگ‌سال را بالا می‌برد.
-     صدای آهنگ ملایم در بیمارستان باعث می‌شود پرستاران کمتر احساس خستگی کنند و باروحیۀ بهتری در محل کار حضورداشته باشند.
-    گوش دادن به موسیقی با هدفون در بیمارستان استرس قبل از عمل جراحی را در بیمار کاهش می‌دهد.
-    موسیقی‌درمانی به طرز قابل‌توجهی منجر به کاهش اضطراب می‌شود و میل به فرآیند درمان و بهبود را در بیماران مبتلابه سرطان افزایش می‌دهد.

مدیتیشن
برخی موسیقی‌ها مناسب مدیتیشن هستند و کمک می‌کنند ذهن آرام شود و در مرحلۀ ریلکسیشن قرار بگیرد. البته هر موسیقی آرامی به درد همۀ افراد نمی‌خورد. موسیقی‌های ساختارشکن، مهیج هستند و حتی ممکن است باعث خشمگین شدن شما شوند. موسیقی ملایم با ملودی خانوادگی، آرامش‌بخش است. باید خوب تحقیق کنید تا موسیقی مناسب خودتان را پیدا کنید. صدای ضبط‌شدۀ طبیعت در سی‌دی بسیار عالی است. برای مثال صدای آب باعث تسکین بعضی افراد شود و به تصویرسازی ذهنی مثل دراز کشیدن کنار نهر در پایین کوه یا چشمه‌ای خروشان کمک کند یا صدای پرنده باعث می‌شود ذهن به‌آرامی از استرس دور شود. برای پیدا کرد موسیقی مناسب خودتان می‌توانید از یک مشاور، روان‌درمانگر یا موسیقی‌درمانگر کمک بگیرید. در پایان اینکه تأثیر موسیقی را بر ذهن و روان خود جدی بگیرید و ذهن خود را به هر چه که در بازار ارائه می‌شود، نسپارید. گوش ندادن به موسیقی به‌مراتب بهتر از گوش دادن به موسیقی نامناسب است، زیرا بعضی از موسیقی‌ها بسیار غمگین و پر از کلمات تلقینی منفی هستند و با گوش دادن به آن‌ها احساس یاس و بدبختی بر شنونده غالب می‌شود. گوش دادن به چنین اشعار و آهنگ‌هایی به‌مرورزمان فرد را به وادی افسردگی می‌کشاند. حتی بعضی از موسیقی‌ها ظاهراً شاد هستند؛ درحالی‌که درون خود بار منفی و اشعار محزون کننده و منحرف‌کننده‌ای دارند. خصوصاً بعضی از موسیقی‌های غربی، اعتیاد و مصرف الکل را ترویج می‌کنند؛ درحالی‌که فرد خواننده درحالی‌که این کلمات را تلقین می‌کند به رقص و پای‌کوبی می‌پردازد؛ بنابراین شنونده‌ای زیرک باشید و سعی کنید در همه حال در مسیر تعالی و معنویت گام بردارید.

جین کولینگوود


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۴ ، ۰۷:۱۳
درویش محمد خراباتی