دلنوشته با طعم موسیقی

♪♫خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست ♪♫ از کجا می آید این آوای دوست♪♫

دلنوشته با طعم موسیقی

♪♫خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست ♪♫ از کجا می آید این آوای دوست♪♫

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

در این صفحه به معرفی تعدادی از اساتید بنام تنبور می پردازیم. بدیهیست که تقدم و تاخر در ذکر نام این اساتید نشان از برتری یا عدم برتری یکی نسبت به دیگری نداشته و تمامی این بزرگواران به سهم خود نقش موثری در اعتلای ساز تنبور داشته اند.
ءسید خلیل عالی نژاد

سید خلیل عالی نژاد در سال ۱۳۳۶ و در صحنه کرمانشاه متولد شد. پدرش مرحوم سید شاهمراد عالی نژاد، نوازنده تنبور بود .
سید خلیل مشق تنبور را باسید نادر طاهری آغاز کرد و پس از ۲ سال نزد سید امرالّه شاه ابراهیمی رفت. همچنین از درویش امیر حیاتی نیز بهره برد و بعدها به محضر استاد عابدین خادمی راه یافت؛ در این دوره و به صورت همزمان سرپرستی گروه تنبورنوازان صحنه را نیز بر عهده گرفت. وی در اواخر دهه پنجاه در رشته موسیقی از دانشگاه هنر فارغ التحصیل شد .
در اوایل دهه ۶۰ گروه تنبور شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری تشکیل شد و عالی نژاد به جمع این گروه پیوست. حاصل همکاری با گروه تنبور شمس، تکنوازی و جواب آواز ماندگار سید خلیل در کاست صدای سخن عشق بود که با صدای شهرام ناظری انتشار یافت .
در اواسط دهه ۶۰ سید خلیل خود گروه بابا طاهر را تشکیل داد و اعضای گروه باباطاهر کاستی بیرون دادند به نام زمزمه قلندری . اواخر همین دهه سیدخلیل به وصیت مرحوم عبادی برای شرکت در مراسم خاکسپاری او به تهران رفت و دیگر هیچ گاه به دیار خود باز نگشت .
عالی نژاد پس از چند سال ماندگاری در تهران سرانجام ترک وطن کرد و به سوئد مهاجرت کرد. علت این مهاجرت هنوز دقیقا مشخص نیست، اما سرانجام آن قتل فجبع سید خلیل بود .
در ۲۷ آبان ۱۳۸۰ در شهر گوتنبرگ سوئد، سید خلیل به دست افراد ناشناس به قتل رسید و خانه وجسم بی جانش به آتش کشیده شد. از ولی آثار زیادی همانند آئین قلندری، ثنای علی، زمزمه قلندری و شکرانه به جای مانده است. کتابهای وی نیز شامل:تنبور از دیر باز تاکنون که رساله پایان نامه عالی نژاد جهت دریافت درجه کارشناسی از دانشکده موسیقی دانشگاه هنر تهران بود.
ترجمه و تفسیر دقیق کلامهایی همچون بخشی از کلام حضرت شیخ امیر و کلام حضرت تیمور بانیاران و مقابله نسخ و ترجمه کلام حضرت خان الماس.
 
درویش امِیر حیاتی

نخستین تنبورنوازى است که توانست اشعار فارسى را بر روى قطعات ساز تنبور استفاده کند. ایشان یکی از پرآوازه ترین نوازندگان تنبور و یکی از نامدارترین مداحان مولا علی (ع) است. نواختن تنبور را از 12 سالگی نزد پدرش آغاز نمود و سپس در خدمت سید نصرالدین جیحون آبادی مدت چندین سال به تکمیل آموخته های خود پرداخت و مقام هاى باستانى و حقانى تنبور را فراگرفت.شخصیت او در عین سادگی ، آمیزه ای از عشق و شورو جنون است و همین ویژیگی ها باعث تفاوت عمده ی شیوه ی او در نواختن تنبور و خواندن آواز در مقایسه با دیگر استادان تنبور شده است.همین شوریدگی بود که باعث شد در جوانی 14 مرتبه به زیارت نجف اشراف برود.پس از این دوران از اوایل دهه سی بنا به تقاضای دوستانش به تهران آمد و تا قبل از مرگش در تهران اقامت کرد.او با وجود اقامت طولانی در تهران و دوری از مراکز اصلی رواج موسیقی و مقام های تنبور ، توانست نه تنها ارتباط عمیق خود را با موسیقی و مقام های زادگاهش حفظ نماید بلکه بر بستر ذوق ، ظرافت و شوریدگی خویش ، شیوه ای منحصر به فرد را در اجرای مقام های باستانی و حقانی تنبور ازخود به یادگار گذارد. در سال 1339 به دعوت مسئولان وقت رادیو ایران ، آهنگ ماندگار(علی جویم علی گویم) و چند آهنگ دیگر را اجرا و ضبط نمود که این امر عامل مهمی در شناساندن تنبور به خارج از منطقه کرمانشاهان گردید. روش مضراب کاری او نیز با استادان دیگر تنبور متفاوت بود. . بى شک بسیارى از نوازندگان برجسته تنبور کشور در نیم قرن گذشته از شیوه نوازندگى حیاتى بهره جستند. شیوه سحرانگیز زنده یاد حیاتى در «مضراب کارى» باعث تفاوت او با سایر اساتید بنام تنبور بوده است. حیاتى ساز خود را «نداالحق» مى نامید. تنبور خاص او، «نداءالحق» ، کاسه ای طنینی به مراتب بزرگتر از سایر تنبورها دارد.
امیر حیاتی در سرودن شعرهای کردی و فارسی نیز صاحب ذوق بود. تنها اثر او با عنوان (علی جویم علی گویم) که در آن به نواختن مقام های باستانی تنبور هم می پردازد. به همت آقای محمدرضا درویشی و مرحوم سید خلیل عالی نژاد توسط موسسه فرهنگی-هنری ماهورمنتشر شده است. درویش امیر حیاتی در دوشنبه 24 بهمن ماه 1384 درگذشت.
محمدرضا درویشی در مورد ایشان می گوید:
او صرفا یک نوازنده تنبور نبود ، بلکه بر موسیقی مقامی تسلط کامل داشت و به صورت معنوی این مقام ها را به طور کامل درک کرده بود .امیدوارم که جوان ها مانند حیاتی و عالی نژاد صرفا در نوازندگی مرعوب تکنیک نشوند.
کیخسرو پورناظری نیز در مورد درویش امیر حیاتی چنین گفته:
ما باید افتخار کنیم که هنر موسیقی ما می تواند روح و روان انسان را صیقل و تراش دهد.
 
سیدامر اله شاه ابراهیمی

متولد 1320 در صحنه و فرزند سید لطف اله شاه ابراهیمی (نوازنده بزرگ تنبور) است . وی نواختن تنبور و آشنایی با مقام های باستانی و مذهبی را ابتدا نزد پدر آغاز کرد و سپس در خدمت تنبور نوازانی چون درویش سعدی ، سید هادی اجاق ، سید آقا عزیز زنوری و سید روخنافی به تکمیل اندوخته های خود پرداخت . او جز آن که شیوه های استادان گذشته تنبور را دریافته و روایت گر صدیق مقام های باستانی و حقانی تنبور است ، بر بستر ذوق و قدرت آفرینش گری فردی نیز توانسته است این مقام ها را با جلوه ای دیگر اجرا نماید و به شاگردان خود انتقال دهد . علاوه بر این ، انضباط و دقت وی در درک و انتقال مقامه های تنبور باعث شده تا اجراهای او از تشخص و فردیت قابل ملاحظه ای برخوردار باشد .
شاه ابراهیمی از معدود استادان تنبور است که از سالها پیش به تربیت منظم شاگردان همت گماشته و بسیاری از تنبورنوازان معاصر از شاگردان او محسوب می شوند . شاه ابراهیمی برای نخستین بار در سال 1353 گروه تنبور نوازان را _ متشکل از شاگردان خویش _ تشکیل داد . این گروه به همراه او در سال 1354 نخستین برنامه گروه نوازی تنبور را در تالار رودکی اجرا کردند . پس از آن برخی از اعضای این گروه ، خود به تشکیل گروههای دیگری همت گماشتند که گروه تنبور نوازان شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری و گروه تنبور نوازان باباطاهر به سرپرستی سید خلیل عالی نژاد در این زمره اند .
شیوه ی نوازندگی ، ظرافت های اجرایی و صدادهی تنبور شاه ابراهیمی از ویژگی های ممتازی برخوردار بوده و همین ویژگی هاست که او را در زمره ی استادان صاحب سبک و یکی از بزرگترین تنبور نوازان معاصر قرار داده است . سید امراله شاه ابراهیمی ، علاوه بر تسلط بر مقام های باستانی و حقانی تنبور ، به ردیف دستگاهی موسیقی ایران نیز مسلط است . او ردیف و نواختن تار و سه تار را از سید احمد اعتضادی_از شاگردان بر جسته ی غلامحسین درویش_فرا گرفته است .

کیخسرو پورناظری
پورناظری1پورناظری 2
در سال ۱۳۲۳ در کرمانشاه متولد شد. پدرش، پرویز پورناظری، معروف به حاجی خان از شاگردان کلنل علینقی وزیری درویش خان و مادرش، پورانداخت سرحددار، موسس نخستین دبیرستان ملی دختران و اولین زن دیپلمه در کرمانشاه بود. کیخسرو از کودکی موسیقی را با ساز تار شروع کرد و نزد پدر کتاب‌های هنرستان موسیقی، آثار وزیری و ردیف موسیقی سنتی ایران را فرا گرفت. شعر و ادبیات کهن فارسی را از مادر آموخت و محضر بزرگانی چون کیوان سمیعی و بهزاد کرمانشاهی را درک نمود. وی در رشته مهندسی راه و ساختمان به تحصیل پرداخت و در سال سوم آن را رها کرد، چرا که آن را با حال و هوای خود هماهنگ ندید. پس از آن وارد رشته موسیقی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. وی بعدها با حضور در محضر استاد دادبه، به مدت ۱۲ سال تاریخ و فرهنگ ایران باستان را نزدش آموخت.
پورناظری درسال ۱۳۵۱ به عنوان کارشناس موسیقی در وزارت فرهنگ و هنر وقت به گردآوری و بازسازی نغمه‌های موسیقی کردی و سنتی پرداخت و سرپرستی ارکستر کردی و سنتی را تا سال ۱۳۵۷ به عهده داشت. در سال ۱۳۵۹ گروه تنبور شمس را بنیان نهاد که این کار، راهی نوین را برای نگاه به گروه نوازی موسیقی تنبور پیش اهل موسیقی نهاد. از این منظر کاری را که کیخسرو پورناظری با ساز تنبور کرد می‌توان بعدها با تجربه گروه کامکارها در شهری کردن موسیقی کردی مقایسه نمود. شناخت پورناظری از از ساز تنبور و آشنایی عمیق‌اش با موسیقی نواحی منطقه کرمانشاه و علاوه بر آن استفاده ظریف و متناسب از ساز دف در ساختار گروه فضایی را فراهم آورد تا نگاه به گروه نوازی تنبور صورت و صبغه‌ای متفاوت پیدا کندو بعدها گروه‌های دیگری هم به تاسی از کار وی در این زمینه شکل بگیرد. حاصل این گروه آلبوم«صدای سخن عشق»با صدای شهرام ناظری بود. بعدها پورناظری آثاری چون «حیرانی» ،«مهتاب رو» را با ناظری کار کرد و البته در این میان برخی از آثار همانند تصنیف مردان خدا را هم با جلاالدین محمدیان به صحنه برد.
پورناظری در سال‌های میانی دهه ۷۰ به اتقاق فرزندانش، تهمورس و سهراب تحولی جدی‌تر در گروه شمس را کلید زد که حاصل آن اجرای بیش از ۳۰۰ کنسرت در داخل و خارج از ایران بود. هم اکنون دو فرزند پورناظری خود به چهره‌هایی شناخته شده در موسیقی ایران تبدیل شده‌اند و علاوه بر زدن ساز در گروه در آهنگسازی و دانش‌های دیگر موسیقایی نیز دستی چیره دارند. این گروه آثاری چون «مستان سلامت می‌کنند» با صدای بیژن کامکار، و پنهان چودل با صدای حمید رضا نوربخش را هم انتشار عمومی داده است.
 
علی اکبر مرادی
علی اکبر مرادی
استاد علی اکبر مرادی تنبور نواز توانا و برجسته ، در سال 1336 در ایل گوران از کرمانشاه متولد شد . زادگاه او از نغمات بکرودست نخورده موسیقیاست . استاد مرادی از کودکی با شاهنامه خوانی پدر و لالایی های محلی مادر با فرهنگ و موسیقی منطقه آشنا گردید و نواختن تنبور را از هفت سالگی نزد درویش علی میر درویشی آغاز کرد و سپس از محضر استادان بزرگ از قبیل سید ولی حسینی ، سید محمود علوی ، آقامیرزا سید علی کفاشیان و کاکی الله مراد کسب فیض نمود. وی فعالیت هنری خود را از سال 1352 در فرهنگ و هنر کرمانشاه آغاز کرد و اولین گروه تنبور را به سرپرستی ایرج خادم به وجود آورد . در بعد از انقلاب و تا سال 1359 وقفه ای کوتاه به خاطر تحصیل اربرایش پیش آمد واز آن به بعد به گروه تنبور شمس به سرپرستی استاد کیخسرو پور ناظری پیوست و فعالیت خود را در گروه ادامه داد و تا سال 1372 در این گروه بودند و بعد از آن از این گروه جدا شدند و خودشان گروهی به نام لاوچ تشکیل داد و کنسرتهای متعددی در ایران با این گروه انجام دادند .یاد آور میشود استاد مرادی از تکنوازان برجسته گروه شمس بوده اند . استاد مرادی در تنبور نوازی شیوه ای خاص و سبکی مشخص دارند که او را از سایر نوازندگان تنبور ممتاز می سازد وی در جهت نشر و گسترش فرهنگ و موسیقی تنبور به همراه گروه شمس به خوانندگی شهرام ناظری کنسترهای متعددی را در داخل کشور و کشورهای کانادا ، فرانسه و اسپانیا اجرا نموده است. استادمرادی بعدا از جدا شدن از گروه شمس به اکثر کشورهای اروپایی سفر کرده و کنسرتهایی به همراه هنرمندانی چون پروین نمازی ، پیمان حدادی و استاد کیهان کلهردر اروپا و کشور آمریکا اجرا کرده است و حاصل آن چندین کاست می باشد که به دوستداران موسیقی هدیه کرده است. استاد مرادی در ادامه فعالیتهای هنری خود چندین کاست و سی دی با نامهای : تریکه حانه – سحرواران( به همراهی دف استا خاک طینت) – سیروان ( به همراهی دف استاد بیژن کامکار)- مجهوری( گروه لاوچ)- مهر و ماه( به همراهی سازهای کوبه ای استاد پیمان حدادی) – مهر و ماه 2( به همراهی سازهای کوبه ای استاد پیمان حدادی) – مقامات تنبور مجلسی ( آموزشی)1 مقامات تنبور مجلسی 2( آموزشی) – در آینه آسمان ( به همراهی کمانچه استاد کیهان کلهر) – و اثر ماندگار و جاویدان 72 مقام که استاد مرادی آنان را در یک سی دی به دوستداران تنبور عرضه کرده است . استاد مرادی تنها کسی است که تنوانسته 72 مقام تنبور را اجرا نماید و در این عرصه بزرگان زیادی بوده که تلاش کرده اند مقامات تنبور را که 72 مقام می باشد اجرا نمایند ولی اگر هم انجام داده باشند کاست یا نواری از آنها وجود ندارد .
استاد مرادی همچنین درزمینه موسیقی کردی تلاشهای زیاد به عمل آوردند و حاصل آن کاستهایی است که همکنون وجود دارد از جمله کاست کردانه. که آهنگ سازی و تنظیم آن استاد مرادی با ستار انجام داده اند و خانم پروین نمازی کار آواز آنرا انجام داده اند این کاست به علت محدودیت خواننده زن در ایران پخش نگردیده و بیشتر برای کردهای خارج از کشور مورد نظر بوده است

کاست کردانه با صدای گرم بیژن کامکار تحت عنوان گلاریژان در ایران منتشر گردیده است. کاست در آینه آسمان استاد مرادی گوشه ای از موسقی کردی می باشد .
استاد مرادی در سال 1370 در مسابقه ای تحت عنوان تارنوازان در رشته تنبور به مقام اول کشور دست یافت و موفق به دریافت دیپلم افتخار و لوح زرین و پنج مدال طلای این مسابقه شد او دبیر آموزش و پرورش کرمانشاه می باشد. او مدت 5 سال به دعوت اداره کل مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران در تهران به تدریس تنبور مشغول بود و هم اکنون هم در تهران هنوز کلاسهایی دارد.وی شاگردان زیادی پرورش داده و شاگردان استاد هم خودشان دارای کلاسهایی هستند استاد مرادی در سال 2004 به همراه استاد کیهان کلهر درآمریکا چندین کنسرت اجرا کرده اند
.
کاست های استاد : تریکه حانه ، سحرواران ، سیروان ، گلاریزان ، مهجوری ، مهر وماه ، در آینه آسمان . مقامات محلس تنبور ۱و۲ . نسیم گندم زار . کردانه و سماع مستانه . کنسرت تنبور و باقلاما و ۷۲ مقام تنبور .

طاهر یارویسی

طاهر یارویسی

در سال 1319 در گهواره گوران به دنیا آمد. و از سنین کودکی به فراگیری مقامهای تنبور نزد استاد چنگیز فرمانی نوازنده و سازنده تنبور که نخستین استادش بود پرداخت. سپس به تکمیل هنر خود نزد استاد سید ولی حسینی پرداخت و از این استاد بهره های فراوانی برد. طاهر یارویسی علاوه بر تنبور در خواندن مقاهای تنبور نیز شهرت داشته و از او به عنوان یکی از برجسته ترین خوانندگان مقامات تنبور ذکر می شود. وی در چندین جشنواره داخلی و خارجی به اجرای برنامه پرداخته است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۸
درویش محمد خراباتی

تنبور، ساز مقدس عرفانی ایران زمین ------------- مبحث تاریخچه موسیقی

تنبور2

در ایران تعداد کمی از سازها را می‎توان برشمرد که جنبهای اساطیری دارند یا مقدس و مورد احترام شمرده می‎شوند و سمبل‎هایی را هنوز با خود حمل می‎کنند . تمبیره‎ نوبان (هرمزگان)، بوق (بوشهر)، دهل رحمانی (هرمزگان و بلوچستان) و تنبور کرمانشاهان از جمله‎ این سازها هستند. تنبور را سمبل کلام حق می‎دانند و حرمت آن بدان پایه است که در میان یارسان به ندای الحق معروف است. تقدس این ساز البته مربوط به شکل یا جنس مواد به کار رفته در ساختمان آن نیست، بلکه به خاطر ارزش معنوی آن است. این ساز در گوران و کرند «تمیُره»، در صحنه به «تمیَره» در میان لک‎های لرستان و کرمانشاهان به تمور معروف است و در اشعار سید یعقوب ماهیدشتی گاه به صورت تمور آمده است.

حوزه رواج تنبور در کرمانشاهان، دو کانون اصلی گوران و صحنه است. تنبور ساز مقدس عرفانی از قدیمی‎ترین سازهای ایرانی است و هزاره‎‎های عمر خود را پشت سر گذاشته. قلندری تکیده و لاغر و همیشه مسافر که نقش اندامش را بر سنگهای شش هزار سال پیش در شوش خوزستان و تپه‎های کیوان و بنی‎یونس در اطراف شهر موصل پیدا کرده ‎اند.

از مقامات و نغمه‎هایی که در آن زمان‎ها با این ساز نواخته شده اطلاع دقیق و مستندی در دست نیست، ولی می‎توان ادعا کرد شاید مقامات کلام یارسان نزدیکترین نواها به آن نغمات باشد زیرا مقامات یاد شده و همچنین ساز تنبور بیش از هزار سال است که با احترام و تقدس و امانت‎داری توسط مردم یارسان حفظ شده است و امروز در مهد اصلی تنبور (منطقه گوران) هنوز نواهایی به گوش می‎‎رسد که بوی فرهنگ و تمدن کهنسال این مرز و بوم از آن به مشام جهان می‎رسد.

کاسه طنینی تنبور در گذشته یکپارچه بوده، اما امروزه هم کاسه‎های یکپارچه و هم ترکه‎ای دیده می‎شوند. تنبورهای گوران غالباً دارای کاسه یکپارچه‎اند و در صحنه بیشتر کاسه‎ها ترکه‎ای ساخته می‎شوند. کاسه‎های ترکه‎‎ای قدمت زیادی ندارند و حداکثر عمر آنها حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ سال است.

تنبور دارای ۱۴ دستان یا پرده است و به شکل سنتی دارای دو وتر است، اما امروزه اغلب سه ‎وتر بسته می‎شود. نوازندگان قدیمی در گوران هنوز به دو وتر وفادار مانده‎‎اند. تنبورهای قدیمی در گوران و صحنه نیز دارای دو وتر بوده‎اند.

فارابی نیز در رساله موسیقی کبیر می‎گوید: «تنبور را بعضی با دو وتر و بعضی با سه‎ وتر می‎نوازند.»

کوک تنبور به دو صورت می‎باشد: فاصله چهارم و فاصله پنجم.

دستان (پرده) بندی نیز مانند اغلب سازهای شرقی از قانون عامی تبعیت می‎کند که عبارت است از: عدم اعتدال، تحرک و سیال بودن فواصل.

مقام‎های تنبور کلاً به سه دسته تقسیم می‎شوند:
۱) مقام‎ حقانی (کلام): مقام‎ها و آهنگ‎هایی مستند که به کلام معروف‎اند و نه از جنبه‎ کمی بلکه از جنبه کیفی، بخش بسیار مهمی از موسیقی این منطقه‎اند. حرمت و قداست تنبور نیز مربوط به همین مقام‎هاست و تنبور در دوره‎های مختلف غالباً با این مقام‎ها شناخته می‎شده است.

این مقام‎ها فقط توسط تنبور و آواز اجرا می‎شوند. هر کلام، شعر یا متنی ویژه دارد که سروده‎ یا منسوب به یکی از بزرگان خاندان‎های حقیقت است. متن‎ها عموماً منظوم و هجایی و عمدتاً از کتاب نامه‎ سرانجام و سایر کتب یارسان هستند. متن‎ها بیشتر به لهجه اورافی هستند. کلام‎های اصلی، دوره نسبتاً معینی را که شامل حدود ۷۲ کلام است دربرمی‎گیرند و به کلام‎های «پردیوری» معروف‎اند.

۲) مقام‎های مجلسی (باستانی): در این بخش حدود ۱۴ تا ۲۰ مقام شاخص‎تر است. اسامی و محتوای این مقام‎ها به روایت موسیقی‎دانان مختلف اغلب متفاوت هستند. تنبور مهم‎ترین ساز اجرا کننده این مقام‎هاست، ولی برخی از آن‎ها با سازهای دیگری چون سرنا، دهل، دوزله، شمشال و نرمه‎نای نیز اجرا می‎شوند.

تنبورنوازان گاه به این بخش از مقام‎ها، مقام‎های غیر یاری (در مقابل مقام‎های یاری)، مقام غیرکلام (در مقابل مقام‎های کلام) و مقام‎های غیر حقانی (در مقابل مقام‎های حقانی) نیز می‎گویند. تعدادی از این مقام‎ها دارای متر آزاد هستند مانند: (ساروخانی، قه‎تار، گل و دره و ... ) و تعدادی نیز متر مشخص دارند مانند: (جنگه را، جلوشاهی، بایه‎بایه، خان امیری و ... ). برخی سازی هستند (خان امیری، جلوشاهی، جنگه را و ... ) و برخی آوازی اندک با تنبور همراهی می‎شوند (قه‎تار، سحری و ...).

عناوین هر کدام از مقام‎ها مصادیق خاصی دارند، برخی تداعی کننده موضوعی، واقعه‎ای یا موقع معینی هستند (سحری، جنگه را، سوارسوار، گل و دره و ... ) و برخی منسوب به اشخاص معینی (خان امیری، ساروخانی و ...)

۳)مقام‎های مجازی: که گاه عنوان گورانی نیز بدان‎‎ها اطلاق می‎شود. قدمت آنها خیلی کمتر از دو نوع فوق می‎باشد که تمام ترانه‎ها و تضنیف‎های کردی در این بخش قرار دارند.
تنبور، ساز رمز و راز، ساز و راز و نیاز و ساز حماسه و پهلوانی است. به قول حضرت مولانا سازی است که در «آواز مهش» صدای کسی نهفته است که خستگان دنیای مادی را به سوی روشنایی و عشق فرا می‎خواند. تنبور، سازی است که نوای رمز گونه‎اش یار همدل را از غیر یار باز می‎شناسد و بالاخره تنبور، سازی است که رستم پهلوان ملی و کسی که به قول خودش و حکیم‎ابوالقاسم فردوسی، آزاد زاده شده و فقط بنده آفریننده بود با آن راز و نیاز می‎کرد و با آواز «سرته رز» و «ته رز» در خوان چهارم (هفت خوان) از بی‎مهری‎های دنیا عقده گشوده و بر سر غم و تنهایی و بی‎مهری فریاد و نهیب می‎زند. تنبور، یک موسیقی مستقل و زبان گویای یک تمدن کهن بشری است. لذا لازم است با این فرزانه روزگاران با احترام و اخلاص و احتیاط روبه‎رو شود و نکته پایان اینکه حفظ این ساز و مقاماتش قبل از همه به عهده ایرانیان است که برای فرهنگ و تمدن کهن خود دل می‎سوزانند و قصد مبادله آن را با فرهنگ دیگری ندارند.

● مقایسه ی سازهای دوتار و تنبور
دوتار، سازی است شبیه به سه تار که کاسه آن به شکل گلابی است و روی کاسه آن چوب قرار دارد، چنانچه از نامش پیداست دارای دو سیم است و به وسیله انگشت نواخته می شود و مضراب ندارد. طول دسته آن حدود ۶۰ سانتی متر و مجموعا طول ساز یک متر می باشد. این ساز را می توان در آسیای مرکـزی، خاورمیانه، و شمال شرقی چـین پـیـدا کرد. جـد این ساز به احتمال زیاد، تـنـبـور خراسانی، است که شکـل آن در کـتاب الموسیقی الخبر، فارابی در قـرن دهـم شرح داده شده است.در ایران، نواختن دوتار در نواحی شمال، جنوب و شرق استان خراسان، بخوصوص در بـین تـرکمن ها، و گـرگـان ، گـنـبـد و جنوب شرق ایران نیز متداول می باشد. دوتار را در فاصله چهـار یا پـنج کوک می کـنند که طریـقـه کوک کردن آن در مناطق مختـلف کـمی با هـم فرق دارد.دو نوع مختـلف از چوب در ساختمان دوتار مورد استـفاده قرار می گیرد. قسمت گـلابی شکـل آن را از چـوب درخت شاه توت و قسمت گـردن آن را از چوب زردآلو یا درخت گـردو تهـیه می کـنـند.در قـدیم زه هـای آن را از روده حیوانات تهـیه می کـردند، ولی امروزه آن را از نایلون یا سیم های فولادی تـهـیه می کـنـند که هـم بهـتر مقاومت می کـند و هـم ارزان تر است.تکـنیک نواختـن دوتار مرکب است از کـشیدن تارها بدون استـفاده از مضراب و بـدنبال آن حرکات نزولی و صعـودی که تـقـریـباً تمام انگـشتان را درگیر نواختـن آن می کـنـد. از برجسته ترین نوازندگان این ساز می توان به حاج قربان سلیمانی استاد غلامعلی پورعطایی و حاج عثمان محمد پرست اشاره کرد.حال با توجه به مطالب قبلی که به معرفی تنبور اشاره داشته بودم می توانید شباهت ها و تفاوت های دوتار و تنبور را حدس بزنید.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۶
درویش محمد خراباتی

در ایران قدیم، خوردنی‌ها غذای تن بودند و شنیدنی‌ها غذای جان و روان؛ یا همان‌طوری که هر چیزی را نمی‌خوردند، به هر صحبت و صدایی هم گوش نمی‌کردند. هم غذا و هم موسیقی، هر دو حلال و حرام داشتند و زندگی هم حساب و کتاب داشت.

ایرانیان‌باستان نواها را به 2گروه خوش (اهورایی و نیک) و دوش (اهریمنی و بد) تقسیم کرده بودند. ایزد سروش، پیام‌آور راستی و نوای خوش بود و نوای خوش‌اش به گوش هر کسی نمی‌رسید. به قول حافظ «گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش».

بد نیست بدانید:

ایرانیان باستان از آغازگران موسیقی و نوای خوش در جهان بودند.

۱۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۴
درویش محمد خراباتی