سال 1394 که خبر چاپ دست نوشته های فرهاد ارژنگی را خواندم،بار اولی بود که نامش را می شنیدم.بنا بر یک حس درونی بدون اتلاف وقت،به آقای آیینی سفارش کردم که دو جلد کتاب را برایم تهیه کند.بعد از خواندن مقدمه ی کتاب،حال خوبی نداشتم.در اینترنت به دنبال فرهاد ارژنگی گشتم.
و دریغ و دریغ از این چرخ چپ گرد...
بدون شک اگر مانده بود،برگ زرّینی بود بر هنر مملکت چرا که از اندک آثاری که از او در دست است می توان فهمید چند مَرده حلّاج است.من که به او شهنازی ثانی می گویم.خود شهنازی هم همیشه از او به عنوان بهترین شاگرد خود یاد می کرده و گریه اش می گرفته گویا.
یادش گرامی و روانش مینوی
مزار مرمت شده ی فرهاد ارژنگی در سال 1391
مرحوم استاد حاج علی اکبر خان شهنازی
دانلود تار فرهاد ارژنگی به همراهی سنتور جناب دکتر داریوش صفوت(خواننده را نمی شناسم)
دانلود تکنوازی تار فرهاد ارژنگی در دستگاه سه گاه با دکلمه ی شعری به یاد فرهاد
دانلود تکنوازی تار فرهاد ارژنگی در دستگاه چهارگاه
واقعا هم خدا یک جو شانس بدهد؛
چه شانسی؟
خریت!اوه که چه نعمتی است؛چه سرمایه ای است؛خوشبختی هر کس به میزان برخورداری او از این نعمت عظیم است و بس.
این است تنها راز سعادت آدمی در حیات و بقیه اش همه حرف است و فلسفه بافی.
چه سخت و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمی تواند سرش را کلاه بگذارد.
چه تلخ است میوه درخت بینایی!
📚کویر
👤علی شریعتی
"شاهنامه ی کُردی" اثر میرزا الماس خان کندوله ای،فرمانده تیپ سنندج(فوج کردستان) سپاه نادرشاه،از بزرگ ترین شاعران کُرد
پعد از اینکه به دلیل عقب نشینی اشتباه میرزا الماس،سپاه نادرشاه در برابر عثمانی شکست میخوره؛الماس از مقام ش خلع میشه و به روستای خودش،"کندوله(کنوله)"بر می گرده و بقیه ی عمر رو به تنبور نوازی و سرودن شعر میپردازه!
شاهنامه ی کردی،منظومه ی خورشید و خاوران،موش و گربه، برزو نامه، نادر و توپال، خاوران، علی و ناتل، برزو و فولادوند، رستم و نهنگ جم جم،منظومه ی هفت لشکر،منظومه ی خسرو و شیرین،منظومه شیرین و فرهاد از آثار برجسته ی اوست!
.
.
به باور مردم مردم منطقه بیلوار و کلیائی،بعد از گردآوری شاهنامه،شاه پیکی فرستاد که الماس به دربار برگرده ولی وقتی پیک رسید،مردم جنازه ی اونو با نوای دهل و سرنا به دامنه "کوه پیرافته" میبردن که دفن کنن(سرنوشتی مشابه فردوسی)
میرزام خامووشان میرزام خامووشان
مبارەکت بوو ماوای خامووشان
نووشت بوو بادەی بیھووشی ھووشان
رەفیق مەجڵس جەرگەی مەی نووشان
سەرای سەنگ و گل وەنت بار نەبوو
رووھت نە دیوان شەرمەسار نەبوو
ھانام بۆ ئێجاز دئای خاسان بوو
سزای گوڕ ئەفشار وەنت ئاسان بوو
نە وەخت سئاڵ پرسای خەیر و شەر
قادر وە قودرەت لێوت کەروو تەر
بینای بێزەواڵ، شای پشت پەردە
ببەخشووت گوناێ کردەی ویەردە
دڵ ماوەروو تەنگ وەی کراماتە
میرزام یە سەفەر ھات و نەھاتە
(شعر:میرزا شفیع دینوری در سوگ الماس خان کنوله ای)
جمعه که با سینا و احسان یه سر به کتابسرای "مهرگان" رفتیم،بعد کلی بحث،موقع برگشت یهو چشمم به یه کتاب خورد!"دیوان لطفعلی خان صحرایی-بکوشش علی اصغر ایزدی"
قبلا فقط یه غزلش رو تو کتاب "آواهای سرزمین پدری ام"خونده بودم و اطلاعات چندانی راجع بهش نداشتم.حس وطن دوستی م گل کرد و با وجود کمبود بودجه،14000 دادم و خریدمش(هیچ احساس پشیمونی ای ندارم!!!)
بعد اینکه برگشتم خونه،کتاب رو باز کردم و دیدم که غالب شعراش فارسی ه.خیلی برام عجیب بود.خوندم و خوندم و خوندم و هم چنان میل به خوندن داشتم!!!اگه شعرش رو بهم میدادن بدون شک،گمان می کردم سروده ی سعدی ه.
خلاصه عجب شعرایی گفته!سرم که خلوت بشه،حتما تایپ ش میکنم و میذارم تو وبلاگ.
لطفعلی صحرایی(1271-1355 استان کرمانشاه-شهرستان سنقر-روستای چرمله ی علیی-دهستان سنقر و کلیایی-طایفه ی فیله کری)
در آستانه ی #انقلاب_نور ،تولّدت مبارک پسر!
یه سری از آدما با بقیه فرق دارن!هیچ طوری نمیشه فراموششون کرد!!!من جمله محمد رضا رهنما!!!
.
واسه رد شدن از این تنهاییا
یاد تو
همیشه همراه منه
این روزا پر میشه از تکرار تو
وقتی نبض عشق تو رگهام می زنه
با تو #آرامش و احساس می کنم
تازه
میشه هر نفس دنیای من
بهترین لحظه ی دنیاس وقتی که
عطر تو
می پیچه تو رویای من
با تو #خوشبختی دیگه یه قصه نیست
یه حقیقته مثل یه #معجزه س
انگاری باید میومدی که من
با تو پرواز کنم از این قفس
.
.
.
#رفیق
#زندگی
#همه_چی
#محمد_رضا
#رهنما
#روانی
#اصفهان#پروپانول
به راستی که یکی از نوابغ موسیقیه.پسر خیلی خوب و مشتی ای بود.
امیدوارم موفق باشه
شب خیلی خوبی بود
خستگی م در رفت!!!
گاه یک سنجاقک
به تو دل می بندد
و تو هر روز سحر
می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک
همه معنی یک زندگی است...
تولدت مبارک سینا ی عزیزم
به مناسبت شب "یلدا" تصنیف "دل شیدا" رو با صدای بانو سیما بینا می شنویم!
خواننده:سیما بینا
موسیقی:فولکلور خراسان
شعر:جامی
از خم زلفت دل شیدا شکست شیشه می در شب یلدا شکست
خال لبت زنده کند مرده را رونق بازار مسیحا شکست
کشتی ما بر لب دریا رسید خیر نبیند که دل ما شکست
پیراهن عصمت یوسف درید ازغم آن پشت زلیخا شکست
بس که زدم ریگ بیابان به پا خارمغیلان به کف پا شکست
یوسف صحرای جنون جان بداد وحش و بیابان همه دلها شکست
بس که جفا دید ز اغیار تو عهد تو را جامی شیدا شکست
دانلود تصنیف "دل شیدا" با صدای سیما بینا
یلداتون مبارک!!!