دلنوشته با طعم موسیقی

♪♫خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست ♪♫ از کجا می آید این آوای دوست♪♫

دلنوشته با طعم موسیقی

♪♫خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست ♪♫ از کجا می آید این آوای دوست♪♫

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

۵۹ مطلب با موضوع «معرفی هنرمندان» ثبت شده است



به سال 1270 در ( طا ) که یکی از دهات تفرش می باشد کودکی دیده به جهان گشود که والدینش نام عبداله را برای او برگزیدند . عبداله دوران کودکی را در این ده سپری کرد و تحصیلات ابتدایی را نزد تنی چند از ملاهای ده فرا گرفت . وی پس از چندی به تهران آمد و در مدرسه تربیت نام نویسی کرد و در این مدرسه با رکن الدین خان مختاری همکلاس بود . وی شبی در منزل شخصی به نام مجدالممالک که از دوستانش بود با علی خان نایب السلطنه که از خوانندگان بزرگ آن زمان بود آشنا شد و در حضور وی قطعه هایی بنا به در خواست مجدالممالک می خواند که مورد قبول علی خان نایب السلطنه قرار می گیرد و او دوامی را تشویق می کند که نزد وی آواز را کار کند و اولین مشق خود را که دستگاه (( شور )) بود نزد علی خان آغاز می کند که اولین استاد وی همین شخص می باشد . عبداله دوامی پس از چندی نزد استادان: آقا میرزا حسینقلی ، حسین خان کمانچه کش ، درویش خان، ملک الذاکرین و آقا میرزا عبداله رفت و بسیاری نیاموخته ها را از آنان اموخت و خود شد استاد عبداله خان دوامی .
دوامی قبل از انقلاب مشروطیت برای شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران و برای حفظ و حراست و اشاعه آن قرار شد که به اتفاق اقبال السلطان ، باقر خان و مشیر همایون شهردار و عده یی دیگر برای ضبط صفحه به برلن بروند ولی به واسطه جنگ جهانی اول وقفه یی در این مسافرت هنری پیش آمد که اجبارا به جای برلن به تفلیس و قفقاز رفتند و تصمیم خود را در آنجا عملی کردند . استاد دوامی مدت هفت سال در اداره پست کار کرد و پس از این مدت به وزارت دارایی منتقل و تا پایان دوران بازنشستگی در این وزارتخانه مشغول کار بود . وی از فروردین ماه 1334 همکاری خود را با سازمان رادیو تلویزیون وقت و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران شروع کرد که به واسطه کبر سن شاگردانش را در منزل تعلیم می داد ، گفته می شود از شاگردان خوب استاد دوامی شاپور حاتمی ( وی خواهر زاده عبداله خان دوامی است ) ، پرویز مشکاتیان ، داریوش طلایی و ... هستند و استادانی چون : نوعلی خان برومند و حاج آقا محمد مجرد ایرانی نزد دوامی پاره یی از تصانیف را آموخته اند . استاد عبداله خان دوامی در بیستم دی ماه 1359 دار فانی را وداع گفت .
روانش شاد .

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۱۵:۴۹
درویش محمد خراباتی
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۲۲:۵۹
درویش محمد خراباتی


طرحی از استاد طاهر یارویسی،از راویان مقامات تنبور


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۸:۳۵
درویش محمد خراباتی




عبدالله قربانی مشهور به عبدالله ماچکه ای که از هنرمندان حوزه موسیقی بومی و فولکلور استان کردستان بود در سنندج درگذشت.شامگاه شنبه عبدالله قربانی مشهور به عبدالله ماچکه ای در شهر سنندج و به دلیل کهولت سن و همچنین بیماری دار فانی را وداع گفت.عبدالله ماچکه ای از جمله هنرمندان استان کردستان که در طول سالهای بسیار در حوزه موسیقی بومی استان آثار زیادی را از خود به یادگار گذاشت.وی که در سال ۱۳۲۰ به دنیا آمده بود، شامگاه شنبه در سن ۷۴ سالگی دار فانی را وداع گفت و فوت کرد.

بر اساس برنامه ریزی های صورت گرفته قرار است که پیکر مرحوم عبدالله ماچکه ای امروز یکشنبه ساعت ۱۰ صبح از مقابل مسجد ملاویسی شهر سنندج تشیع می شود.قرار است بعد از برگزاری مراسم تشییع، پیکر مرحوم قربانی در قطعه هنرمندان شهر سنندج به خاک سپرده شود.دو هفته قبل شماری از هنرمندان و مدیران استان به دیدار این هنرمند رفته و از نزدیک با وی دیدار کرده بودند.عبدالله ماچکه ای در سال 1320 در شهر قصر شیرین به دنیا آمده بود و تا سن 12 سالگی در این شهر زندگی کرده است، وی پس از آن به روستای ماچکه در منطقه لیلاخ کردستان رفته و به واسطه صدای دلنشینش در مجالس شادی و بزم دعوت می شد.
به دلیل حضور در روستای ماچکه به عبدالله ماچکه ای شهرت پیدا می کند. پس از آن وی برای همیشه در استان کردستان ماندگار شد و به عنوان هنرمند موسیقی فولکلور کردستان شهرت پیدا کرد..


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۵:۱۹
درویش محمد خراباتی


استاد محمد رضا شجریان در ملاقات با خالق "نوایی"،استاد عثمان محمد پرست

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۴ ، ۰۹:۳۴
درویش محمد خراباتی


امروز دوشنبه ۱۵ اسفندماه ۱۳۷۹ است. پستچی زنگ می زند. در را که باز می کنم. پاکتی زیبا را از پستچی پیر تحویل می گیرم. دستخطی خوش که آدرس و نام من بر روی آن نوشته شده است، پاکت را که باز می کنم. یک کارت پستال زیبا که کارت تبریکی است به مناسبت سال نو و سه صفحه نامه از استاد بزرگوار علی تجویدی. همانجا کنار پله می نشینم و با اشتیاق فراوان نامه را می خوانم:
::
"آقای حسینی دوست جوان و کوشای من. از این که شما در این سن کم به این خوبی در پی معرفی مفاخر بزرگ ایران زمین هستید خوشنودم. در این نامه می خواهم از دو کاغذ از استاد روح الله خالقی یاد کنم. هفته گذشته از من پرسیدید که چرا بهترین شخصیت های فرهنگی و هنری ما در آن دوران، جوانمرگ شده اند. پاسخ من به شما نارسا بود. می خواهم بدانید که اصولا هنرمند روح حساس و زود رنجی دارد. امثال هنرمندانی چون استاد عزیزم صبا و آقای خالقی و همین طور رهی معیری و بسیاری دیگر، عمر بسیار کمی داشتند چرا که جامعه ما قدر این بزرگان را به خوبی ندانست. باید بدانید که وقتی هنرمند جامعه را بر وفق مراد خود نداند احساس شکست خواهد کرد. آقای خالقی تصمیم گرفته بود که برای عمل جراحی به خارج از کشور برود. من در خیابان لاله زار ایشان را دیدم، صورتش را بوسیدم و گفتم آقای خالقی کی می خواهید بروید. گفت همین چند روز آینده خواهم رفت و ایشان رفت و از اتریش دو کاغذ برای من فرستاد. در کاغذ اول شاگرد نوازی کرده بود و نوشته بود "تجویدی را همه دوست دارند" که اظهار لطف ایشان بود. آقای خالقی واقعا من را دوست داشت و من هم ایشان را قلبا دوست دارم. من به هر حال یک موسیقیدانم و می دانم که خالقی چه کرده است.

آقای حسینی عزیز، چشم هنرمند به مردم مملکت است. چشم هنرمند به دولت ها و سیاست ها نیست. هنرمند همیشه باید هنرمند باشد. آنچه که آنها بودند و آنچه که ما هستیم و آنچه که نسل آینده امیدوارم باشد. آقای خالقی، در انتهای کاغذ دوم، با خط خوش می نویسد:

" آقای تجویدی، از قول من به آقای پیرنیا بگویید چرا آهنگهای مرا پخش نمی کنند؟"

این کاغذ دوم علت تمام رنجهای هنرمندان ماست. هنرمند، به اثر خودش زنده است. هنرمند در آثارش زندگی می کند و دیده شدن و شنیده شدن، باعث زنده بودن هنرمند است. شما می دانید استاد عزیزم صبای نازنین چه خون دلهایی برای موسیقی این مملکت خورده است. رهی و مرتضی خان هم همین طور. هنرمندانی چون آقای خالقی، قربانی حسادت ها و سیاست ها و کوته فکریها شدند. خون دل می خوردند تا شاهکاری مثل "سرود ای ایران" خلق کنند و آنگاه می دیدند که هر دوره را سیاستی دگر است. خون دل می خوردند تا هنرستانی را که به جانشان وابسته بود حفظ کنند. تاریخچه این هنرستان را بخوانید و بعد خواهید فهمید که چرا امثال آقای خالقی جوانمرگ شدند.

چرا باید آقای خالقی برای انتقال یک پیانو از وزارتخانه به هنرستان این همه دوندگی کند؟ چرا باید کسانی بر امثال خالقی حکم کنند که نه از فرهنگ ایرانی و نه از موسیقی این مملکت چیزی نمی دانند و یا اصلا برای موسیقی ایرانی هیچ احترامی قایل نیستند. شما می دانید که خالقی مطرب نبود. موسیقی خالقی مجلسی نیست. موسیقی ما همیشه به این شکل بوده است که عده ای نوازنده برای یک ارباب، بر روی زمین می نشستند، ساز می زدند و آواز می خواندند، مردم هم گداپرورانه به نوازنگان پولی می دادند. آقای خالقی با جان خودش تلاش کرد تا به این موسیقی شخصیت ببخشد. خالقی خون دل خورد تا اعلام کند اگر موسیقی حقیقی می خواهید به انجمن موسیقی و هنرستان بیایید. آقای خالقی می کوشید تا ارزش این هنر را بالا ببرد و متاسفانه در این راه توفیق کامل نیافت و این ناراحتی هایی که جمع شده بود در خالقی و زخم معده ای که برایشان ایجاد کرده بود بیشترش از حساسیتی بود که روح حساس خالقی به خوبی می دید که این همه تلاش می کند اما جامعه هنوز حالت مطربی خودش را از دست نداده است. سخن بسیار است و این قلم عاجز از بیان." علی تجویدی

این نامه ایده های بسیار خوبی به من داد و هر بار که می خوانمش به یاد می آورم که چه انسانهای شریفی در فرهنگ و هنر این سرزمین بالیده اند. تجویدی برای پرسش های من در موسیقی ایران مرجعی تام و تمام بوده است. همیشه به آرشیو منحصر به فردش دسترسی داشته ام و هر بار که به دیدنش رفته ام واقعه ای بوده است که تماما بر روی نوار ضبط شده و خوشحالم که این حرفها و این همه شور و شوق بزرگ مردی چون علی تجویدی منتشر می شود و به دست شما خواننده بزرگوار می رسد.

همان روز به منزل آقای تجویدی تلفن کردم. شوکت خانم، همسر صبور و مهربان استاد تجویدی جواب داد. گفتم امروز عصر به دیدار استاد خواهم آمد. صدای آقای تجویدی بلند شد. شوکت خانم گوشی را زمین گذاشت و اندکی بعد گفتند ساعت پنج تشریف بیاورید.

ساعت دو بعد از ظهر، من و سیدعلیرضا میرعلینقی گوشه یک پیتزا فروشی می نشینیم و درباره این اتفاقات حرف می زنیم. میرعلینقی ایده های دیگری هم دارد. می گوید: "خالقی را درک نکردند، چرا که خالقی پنجاه سال یا شاید یک قرن جلوتر از مردمش حرف می زد" من هم با این نظر موافقم. انصافا حرف درستی است. خالقی را درک نکردیم تنها به یک دلیل، اصلا نمی فهمیدیم او چه می گوید. به میر علینقی می گویم: "به نظرت چند نوازنده و آهنگساز در ایران کتاب نظری به موسیقی و یا کتاب هماهنگی به ترجمه ایشان را خوانده اند؟ میرعلینقی در شیطنت حرف خوبی می زند می گوید: "خیلی کم. تازه اگر هم خوانده باشند، توان درک و تحلیل اش را نداشته اند" می گویم ولی همه "سرگذشت موسیقی ایران" را خوانده اند؟ هر سه جلدش را ... بلند بلند می خندیم و پیتزا می خوریم. ...

حرف از دکتر مصطفی پورتراب پیش آمد. میر علینقی می گوید" "پورتراب به خوبی خالقی را شناخته" گفتم: " چند روز پیش بحث جالبی پیش آمد. به ایشان گفتم چرا خالقی این همه به هند علاقه دارد؟" پورتراب می گوید: "این موضوع برای خود من هم عجیب است" میرعلینقی می گوید: "راگها و شیوه های گسترده و باستانی موسیقی هند، شاید بهترین گزینه ای بوده است که بتواند ذهن پرسشگر خالقی را راضی کند." ...
::
روح الله خالقی | از فصل خون بر پارتیتور ص 241 - 244
مجموعه کتابهای پژوهشی چراغداران فکر و فرهنگ ایران | محمدحسینی باغسنگانی
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۴ ، ۰۹:۲۰
درویش محمد خراباتی

استاد لطفی در کنار استاد رجبعلی امیری فلاح



رجبعلی امیری فلاح در سال 1280 (دراواخرسلطنت ناصرالدین شاه) درروستای سنگاچین بندرانزلی به دنیا آمد. وی بسیار با استعداد وخوش صدابود و قرآن را با صوت ولحن خوش می‌خواند. وی پس از مرگ پدر و مادر از نوجوانی به کار زراعت و صیادی مشغول شد و کم کم خواندن آوازهای بجارکاری، بجارکتامی و اشعار شرفشاهی را ادامه داد و به دعوت استاد ابوالحسن صبا به تهران آمد و با همراهی تار زنده یاد فریدون حافظی به آواز و شعرخوانی پرداخت . وی همچنین برنامه هایی را در رادیو اجرا و نیز  به تربیت هنرجو مبادرت ورزید.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۶
درویش محمد خراباتی

فرهنگ شریف، نوازنده صاحب سبک تار اهل ایران است. وی از چهار سالگی تحت تاثیر آموزش موسیقی به وسیلهٔ پدرش و نیز رفت‌وآمد بزرگان موسیقی به منزل آن‌ها خصوصاً عبدالحسین خان شهنازی برادرحاج علی اکبرخان شهنازی، موسیقی را فرا گرفت. پدر فرهنگ شریف دکتر داروساز بود و با اهل هنر نیز معاشرت می‌کرد.

وی تار را نزد استادان عبدالحسین شهنازی و مرتضی نی‌داوود، تارنوازان بزرگ اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی آموخت، اما شیوهٔ نوازندگی وی به اساتیدش شباهتی ندارد و مخصوص خود اوست. وی از تکنوازان و بداهه‌نوازان سرشناس موسیقی ایرانی شناخته می‌شود.

در سن دوازده سالگی نخستین تک نوازی خود را که به صورت زنده از رادیو پخش می‌شد با موفقیت اجرا کرد و به دنبال آن در اغلب برنامه‌های گل‌ها به عنوان تک نواز آواز، خوانندگان برنامه را همراهی می‌کرد.

یکی از مهم‌ترین و دلنشین‌ترین سبک‌های نوازندگی تار متعلق به اوست. وی با ابداعاتی که در نحوهٔ انگشت‌گذاری و مضراب زنی در نقاط مختلف سیم‌های تار انجام داده، از تار صدایی کاملاً متفاوت به وجود آورده که بسیاری معتقدند زیباترین صدای تولید شده از ساز تار است. وی با قریحهٔ بی مانندش، ملودی‌هایی بسیار لطیف و زیبا ساخته‌است. استفاده از ظرفیت‌های تار در صدادهی‌های متنوع، سکوت‌های سنجیده، آفرینش جملاتی فارغ از قالب‌های ردیف، جواب‌های کوتاه و مؤثر، اجرای ماهرانه انواع کشش‌ها و مالش‌های طولی و عرضی که ریشه در روش‌های ویولن‌نوازی ایرانی دارد، تکیه بر خیال آزاد و قدرت ایجاد موقعیت‌های خلسه‌آور در هنگام تک‌نوازی و آفرینش کوک‌های گوناگون اختصاصی از ویژگی‌های برجسته هنر نوازندگی فرهنگ شریف به‌شمار می‌رود به گونه‌ای که سبک و اسلوب نوازندگی اش منحصر به خود او بوده و از ساز هیچ نوازنده‌ای به غیر از ساز خودش شنیده نشده است. او چند سال به آمریکا سفر کرد و در دانشگاه‌های معتبر آنجا نیز کرسی استادی داشت.


فرهنگ شریف در کارنامه هنری خود با خوانندگانی چون گلپا، ایرج، تاج اصفهانی، دلکش، غلامحسین بنان، محمدرضا شجریان،علیرضا افتخاری، محمود محمودی خوانساری، حسام الدین سراج، مرضیه، حمیرا، هایده و روح‌انگیز همنوازی داشته و در چند فستیوال بین‌المللی از جمله فستیوال موسیقی برلین توانسته‌است ساز تار را به خوبی به جهانیان بشناساند.فرهنگ شریف چند سالی را در دانشگاه‌های مطرح آمریکا به امر آموزش موسیقی مشغول بوده‌است.

آثار

  • آثار متعدد در برنامه گل‌ها به همراه آواز بنان، اکبر گلپایگانی، ایرج
  • موی سپید با آواز اکبر گلپایگانی
  • بزم عاشقان با آواز ایرج و اکبر گلپایگانی
  • همایون (برنامه گل‌ها با محمدرضا شجریان)
  • آلبوم پیوند مهر با آواز محمدرضا شجریان (۱۳۶۳)
  • آلبوم عشاق
  • آلبوم شور معشوق
  • آلبوم کرشمه
  • آلبوم اصفهان
  • آلبوم مهر افروز
  • آلبوم ساز و نوا
  • آلبوم سدره
  • آلبوم نازنین یار
  • آلبوم زخمه (۱۳۸۲)
  • آلبوم عاشقانه‌ها (۱۳۸۳)
  • آلبوم زمرد (۱۳۸۴)
  • آلبوم آه باران (۱۳۸۸) - با صدای محمدرضا شجریان
  • آلبوم چنگ اورنگ ۱و۲ (۱۳۹۱)

دانلود چهار مضراب همایون(احتمالا چهارمضراب بداهه ای!)با زخمه ی استاد فرهنگ شریف.
عاشق این چهار مضرابم!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۶
درویش محمد خراباتی

مجتبى میرزاده متولد ۱۳۲۴ کرمانشاه دوران کودکى و نوجوانى خود را در فضایى سرشار از ترانه و نغمه و موسیقى که توسط رادیو همسایه شان ایجاد شده بود، گذراند. صداى ساز مهدى خالدى و پرویز یاحقى به ویژه در هنگام تک نوازى «سلو» بر او تاثیرى فراتر از صداى ساز دیگر هنرمندان داشت. با وجودی که مجتبی میرزاده نوازندگی خود را متاثر از نوازندگی پرویز یاحقی می دانست و همیشه با احترام و فروتنی از ایشان یاد می کرد اما شخصیت مستقل ویولن میرزاده کاملاً مشهود و دارای ویژگی های مختص خود است. در ویولن میرزاده تکنیک های غربی نوازندگی ویولن همراه با شیرینی موسیقی ایرانی نمود دارد تریوله های قدرتمند و سریع، گلیساندوهای کم اما بجا و آرشه کشی نرم اما مستحکم از خصوصیات نوازندگی اوست. "چهار مضراب شوشتری" تکنوازی ویلن، به همراهی تنبک بیژن کامکار...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۳۲
درویش محمد خراباتی

سید علی اصغرکردستانی فرزند سید نظام الدین در سال1261 خورشیدی در خانواده میهن پرست در روستای صلوات آباد ازتوابع شهرسنندج دیده به جهان گشود.

خواندن و نوشتن را در دامن خانواده فرا گرفت، سپس برای کسب دانش ایشان را به مسجد هاجره خاتون و مسجد داروالحسان(جامعه کنونی) فرستادند ، نزدشیخ عبدل مؤمن پدر آیت الله مردوخ و ملا ابراهیم کانی مشکانی درسهای آن زمان را فراگرفت.

در دوران تحصیل به استعداد و صدای دلنشین سید علی اصغر پی میبرند از این طریق به منزل خوانین سنندج راه یافت دیری نپایید که صدای او تمام کردستان را گرفت و شهره آوازه اش نیزبه تمام نقاط ایران رسید.

درتاریخ 6 آبان ماه 1307 در بین سید علی اصغرکردستانی و حیم حکاکی بغدادی نماینده کمپانیای پولیفون درشهر سنندج...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۵
درویش محمد خراباتی