سید علی اصغر کردستانی
سید علی اصغرکردستانی فرزند سید نظام الدین در سال1261 خورشیدی در خانواده میهن پرست در روستای صلوات آباد ازتوابع شهرسنندج دیده به جهان گشود.
خواندن و نوشتن را در دامن خانواده فرا گرفت، سپس برای کسب دانش ایشان را به مسجد هاجره خاتون و مسجد داروالحسان(جامعه کنونی) فرستادند ، نزدشیخ عبدل مؤمن پدر آیت الله مردوخ و ملا ابراهیم کانی مشکانی درسهای آن زمان را فراگرفت.
در دوران تحصیل به استعداد و صدای دلنشین سید علی اصغر پی میبرند از این طریق به منزل خوانین سنندج راه یافت دیری نپایید که صدای او تمام کردستان را گرفت و شهره آوازه اش نیزبه تمام نقاط ایران رسید.
درتاریخ 6 آبان ماه 1307 در بین سید علی اصغرکردستانی و حیم حکاکی بغدادی نماینده کمپانیای پولیفون درشهر سنندج قردادی به امضاء رسیده است، قید شده است :بمدت یکسال سیدعلی اصغر 10صفحه دورو ازآوازهای کردی برای آقای حیم پر نماید و تا این اوازهای کردی پرنکرده نباید درجای دیگر یا درماکینه دیگر چه در ایران و چه در خارج از ایران آواز کردی ضبط نماید.
هنرمندی که هیچ گاه به درستی از او و آوازهایش یاد نشده است. او اولین خواننده کرد است (درچهار اقلیم کردستان) که برای اولین بار به صورت رسمی صدا و آوازهایش ضبط شده است. او را می توان پایه گذار موسیقی ضبط شده کردستان دانست.به قول استاد مظهر خالقی ممکن است در مجالس اعیان با هنرمندان فارس همنشینی داشته و باهم گفگوی داشته اند ، اما سید علی اصغر خود ابداع کننده این سبک است و این نوع خواندن منحصر به خود ایشان است و حتی گوشه های ازمقامهای فارسی را زنده کرده. بزرگی هنر آواز استاد سید علی اصغرکردستانی در این است که صدای او مقبول خاص و عام است (از یک پیرمرد در روستا گرفته تا یک استاد موسیقی نامدار) که به راستی او در هنر آواز یک اسطوره ماندگار است .
سید عبدولاحد فرزند بزرگ سید علی اصغر گفته با اینکه پدرم نزد هیچ استادی علم موسیقی فرا نگرفت اما کاملاَ دستگاه ومقامهای موسیقی ایرانی را خوب می شناخت و انچه میخواند بر اساس موسیقی کردی بوده.صدای شیوا و محزون چنان موزون و دلنشین است ، نحوه اجراء تحریرات پی در پی و کش دادن صدا در امتداد شعرها در هیچ خوانده ای شنیده نشده و این مختص به خود سید علی اسغر کردستانی است.
سید علی اسغر در تاریخ 15بهمن 1315 دیده از جهان فرو بست یادش گرامی.
شعرمرثیه ای که توسط حاج سیدکاظم برادر زاده سید در همان وقت سروده شده است، ابهامات درمورد سال مرگ و طول عمرش را روشن کرده که تنها سندی است بسیار قابل اعتماد میباشد.
«مرثیه و ماده تاریخ فوت مرحوم عمو سید علی اسغر کردستانی
که در سنهء 1355 هجری قمری اتفاق افتاده است»
جوروجفا فزون بنموده سپهرکج رفتار که مهراو همه خشم است و بخشش آزار
ز اه سوزدرون اشک دیدها ریزان همیشه سوزش جرگ و صدای سینه ی بیمار
کجا دلی که نباشد زجوراو سپرغم کجاست دیده نباشد ز تیغ اوخونبار
متصل تیرش روان در قلب وجرگ این بشر ریش وزخم از نو،به بارآرد همی سوزد به نار
بانمک بر زخم دلها دلنوایی میکند او به جای چرب ونرمی زاغنون آرد به کار
هیچ ترس وخوف ندارد زآه مظلومان زار دم بدم داغ جدایی بر بشرآرد بکار
زعادت دیرین خویش ناگاه ونا غافل زمین بانیزه ی زهرآبگین برسینه های داغدار
روزجمعه نصف بهمن ازقضای کردگار رخت بربست زین جهان شد عازم دارالقرار
او بدی همنام علی اصغرزدست کربلالب خشک درآغوش شه مظلوم به تیر گردید گلو افکار
الغرض «سید علی اسغر»که بودی یکه تاز مرد میدان شجاعت وارث دُلدُل سوار
این سپهرلاجوردی بی ترحم از بشر چند نوجوان ناکام را بربود زین دنیا برقرار
ای آسمان خون گریه کن،اهل زمان نظاره کن زین درد بی درمان وغم ، عالم شده ظلمات وتار
دادازجفای دهر دون وزجورچرخ واژگون ای چرخ بادی سرنگون چون آدمی سنه فگار
ازبس که می آرد به نهب ریشی پیاپی در بدن شفقت ندارد زآدمی مرد وزن وسغروکبار
دلهازهجرش پرزخون،دیده زدوریش اشک گون افسوس ازما دورشدآن قدوسیمای وقار
چشم وچراغ خاندان آن سرورعالی مکان آن اشرف السادت زمان بودی شجع وبردبار
جن وانس و وحش وطیرازغم لباس نیلگون یکسره پوشانیده تن ازماتم آن نامدار
خاک غم بر سرفشانندوبه ماتم درشوند اشک خون بارند زمژگان همچوابرنوبهار
کوه ودشت ومرغ در صحراوبلبل درچمن درعزا باشند بهرآن عمو والاتبار
چنان معلوم که چرخ همگهوارء بوجهل ملعون است که دائم درخیال کشتن آل عبا درانتظار
پشت فرزندان دوتا گشته ، قلوب قوم وخویش غرق در ماتم شده یکسرزفوتش سوگوار
نورچشم فرزند برومندش جناب«عبدلاحد» حال نابودی گرفته زین مصیبت ناگوار
نغمه ونوای داوودی در سنه اش اعطابدی بلبل کلام ایزدی همچون بلال از زنگبار
کزبرای استماع صوت ونوای آن عندلیب بادساکت،آبرراکد،مرغ در طیران بماندی آشکار
ای خالق هردوسرا،وی سانع عرش وسما رحم آربر«عبدلاحد»صبرش بده لیل و نهار
ازبهرآن شاه رسُل برخاطردلدل سوار برروح آن آل نبی رحمت فراوان کن نثار
روحش به جنت شاد کن واصل نماباجدادخویش منزل به منزل در عروج تا خدمت هشت وچهار
ختم کن کاطم بگو تاریخ از این ماتم به زار شمسی وهجری حیاتش زاین جهان ناپایدار
چوشدپنجاه وچهارعمرش دراین دنیای بیقرار سرای جاویدانی شدبامرحضرت دادار
مصرع ثانی به شمسی طبق ابجد آشکار هان عموی نوجوانم شد به جنت پایدار
وزبرای سال هجری غوطه ور دل انکسار که ز سروش غیب بگوش کاظم آمد زارزار
بس که درعشق آئمه بلبل شیدا بُدی بلبل گلزار جنان باشند لطف ازکردگار
کاظم ز اوصاف جمیل درشأن آن یوسف مثال ازتو نمی آید نوشت غیرازیکی چندازهزار
*درخورتو آن همه حسن وکمال و معرفت بُددروجودآن عزیز بر کاغذ آری آشکار
پس بهرتو لازم بود ساکت بمانی زارزار وزبرای آن«عبدولاحد»هستنداز ایشان یادگار
صحت وجود و طول،حرمت و اعزازوقار توفیق دراعمال خیر اززات حق کردگار
*این بیت درست خوانده نشد
ممنون.وبلاگ مفیدی دارید.
به وبلاگ من هم یه سری بزن: