
عجب بد دردیست دوری از تار...
ای راشد خدا بگم چیکارت کنم...
به قول آقای ضیایی:هرکی که تار زد، دیگه هیچ سازی ارضاش نمیکنه!!!
عجب بد دردیست دوری از تار...
ای راشد خدا بگم چیکارت کنم...
به قول آقای ضیایی:هرکی که تار زد، دیگه هیچ سازی ارضاش نمیکنه!!!
باز محرم رسید ماه عزای حسین
سینه ی ما می شود کرب و بلای حسین
کاش خدا قسمتم رزق حلالی کند
تا که توانم کنم خرج عزای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا من ز صفای حسین
هر که عزادار اوست، شیعه و غمخوار اوست
ناله ی او می دهد سوز صدای حسین
مادر او فاطمه خوب دعا گو بود
هر که بریزد ز چشم اشک برای حسین
اشک عطای خداست هدیه ی خیرالنساست
نیست کسی لایقش غیر گدای حسین
ماه محرم کند جامعه را زیر و رو
جمله جوانان شوند مست ولای حسین
بهتر از این گریه ها نیست سلاحی بدست
تا که بماند به پا دین خدای حسین
عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی
عشق داند که دراین دایره سرگردانند
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه ی پشمین به گرو نستانند...
شب حافظ!
شوری به سر و شوری ز ساز...
رقصهای محلی با موسیقی کردی پیوندی ابدی داشته و معمولاً زنان و مردان در مراسم شادی به دور از ابتذال دایره وار دست یکدیگر را گرفته به پایکوبی میپردازند، در اصطلاح محلی این حالت را جه رگه به ز مینامند( در منطقه مهاباد به آن رَشبَلک میگویند.)
در این رقصها معمولاً یک نفر که حرکات رقص را بهتر از دیگران میشناسد نقش رهبری گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتدای صف رقصندگان میایستد و با تکان دادن دستمالی که در دست راست دارد ریتمها را به گروه منتقل کرده و در ایجاد هماهنگی لازم آنان را یاری میدهد. این فرد که سر چوپی کش نامیده میشود با تکان دادن ماهرانه دستمال و ایجاد صدا بر هیجان رقصندگان میافزاید. در این هنگام دیگر افراد بدون دستمال به ردیف در کنار سر چوپی کش به گونهای قرار میگیرند که هر یکی با دست چپ دست راست نفر بعد را میگیرد اصطلاحاً این حالت گاوانی نامیده میشود.
در رقصهای کردی تمامی رقصندگان به سر گروه چشم دوخته و با ایجاد هماهنگی خاصی وحدت و یکپارچگی یک قوم ریشه دار را به تصویر میکشند برخی رقصهای کردی دارای ملودیهای خاصی بوده و توسط گروهی از زنان و مردان اجرا میشوند و در برخی از رقصها یکی از رقصندگان از دیگران جدا شده و در وسط جمع به تنهایی به هنرنمایی میپردازد و در این حالت معمولاً رقصنده دو دستمال رنگی در دستها نگه داشته و با آنها بازی میکند که اصطلاحاً به این نوع رقص دو دستماله میگویند و بیشتر در کرمانشاه و مناطق کردنشین ترکیه مرسوم است. نمایشها و رقصهای کردی را میتوان به چند قسمت اصلی ذیل تقسیم کرد:
۱- گه ریان ۲- پشت پا ۳- هه لگرتن ۴- فه تاح پاشا ۵- لب لان ۶- چه پی ۷- زه زنگی ۸- شه لایی ۹- سی جار ۱۰- خان امیری
گهریان:
گهریان در زبان کردی به معنی گشت و گذار و راه رفتن بوده و حرکات مختص این رقص نیز معنای گشت و گذار در ذهن تداعی میکند...
خشک سیمی، خشک چوبی، خشک پوست
از کجا می آید این آوای دوست...؟
گر زسیم است این صدای نازنین
خود چگونه می زند هیهای دوست ...؟
از چه چوبی آید این بیدادها
میکند عریان چرا سیمای دوست...
خداحافظ ای تار یحیای من
کمالی سه تارم,دف و نای من
دگرنیست مجنون که زاری کند
برای تو معشوق و لیلای من
کسی نیست لایق تر از من که تا
نوازد تو را تار عذرای من
برایم نفس بود امشب دریغ
جدا می شوم از تو شیدای من
قشنگی تو و از تو آن یافتم
به امید درمانم عیسای من
یتیم است زین پس بیات اصفهان
زمین مانده رنگ و نواهای من
تویی شاه سازان ایران زمین
هماورد تو دست بیضای من
نوایی ز تار آمد امشب به گوش
قلندر برفت امشب ای وای من
وداع با تو سخت است ای جان جان
خداحافظ ای تار یحیای من...
شعر از استاد صمد فغانی
مجتبى میرزاده متولد ۱۳۲۴ کرمانشاه دوران کودکى و نوجوانى خود را در فضایى سرشار از ترانه و نغمه و موسیقى که توسط رادیو همسایه شان ایجاد شده بود، گذراند. صداى ساز مهدى خالدى و پرویز یاحقى به ویژه در هنگام تک نوازى «سلو» بر او تاثیرى فراتر از صداى ساز دیگر هنرمندان داشت. با وجودی که مجتبی میرزاده نوازندگی خود را متاثر از نوازندگی پرویز یاحقی می دانست و همیشه با احترام و فروتنی از ایشان یاد می کرد اما شخصیت مستقل ویولن میرزاده کاملاً مشهود و دارای ویژگی های مختص خود است. در ویولن میرزاده تکنیک های غربی نوازندگی ویولن همراه با شیرینی موسیقی ایرانی نمود دارد تریوله های قدرتمند و سریع، گلیساندوهای کم اما بجا و آرشه کشی نرم اما مستحکم از خصوصیات نوازندگی اوست. "چهار مضراب شوشتری" تکنوازی ویلن، به همراهی تنبک بیژن کامکار...
هوره
"نورعلی برومند،نمونه ای کم نظیر ازبرخورد درست ما با غرب"
نوشته آقای رضا قاسمی
اشاره:
این مقاله ای است قدیمی (مال حدوداً سی سال پیش). همان سال ها در نشریه
آرش چاپ پاریس منتشر شد؛ حدوداً سال 1987 . بعضی نکته های این مقاله امروزه
شاید توضیح واضحات باشد. اما گفتن شان در آن سالها کفر بود. به هر حال غرض
یادکردن است از مردی بزرگ؛ با فکری بزرگ. ممنونم از ماهزاده امیری که
مهربانی کرد و وقت گذاشت برای حروفچینی این مطلب.