آدم مذهبی ای نیستم ولی علامه طباطبایی ازون کسایی که انسان رو به احترام وادار می کنه!به جاست که گفتن عجیبه زمین چطور سنگینی ایشون رو تحمل کرده...اما حیف که عنودان و حسودان نذاشتن که کارش رو بکنه و این شد که در اواخر عمر اشعارشون رو جمع کردن و آتش زدن...(چه اشعاری که در بین مردم می چرخه ولی نمیدونن مال علامه س مث:نچه خدا خواست همان میشود/وانچه دلت خواست نه آن میشود)
تو همین 22 شعری که ازشون باقی مونده میشه ایشون رو فهمید.
"کیش مهر" یکی از غزل های لطیف و پرمحتوا س که علامه سروده اند.
استاد شهرام ناظری این غزل رو به زیبایی تمام در آواز شوشتری خوندن که امروز می شنویم:
همی گویم و گفتهام بارها
بود کیش من مهر دلدارها
پرستش به مستیست در کیش مهر
برونند زین جرگه هشیارها
به شادی و آسایش و خواب و خور
ندارند کاری دلافگارها
بجز اشک چشم و بجز داغ دل
نباشد به دست گرفتارها
کشیدند در کوی دلدادگان
میان دل و کام دیوارها
چه فرهادها مرده در کوهها
چه حلاجها رفته بر دارها
چه دارد جهان جز دل و مهر یار
مگر تودههایی ز پندارها
ولی رادمردان و وارستگان
نبازند هرگز به مردارها
مهین مهرورزان که آزادهاند
بریدند از دام جان تارها
به خون خود آغشته و رفتهاند
چه گلهای رنگین به جوبارها
بهاران که شاباش ریزد سپهر
به دامان گلشن ز رگبارها
کشد رخت سبزه به هامون و دشت
زند بارگه گل به گلزارها
نگارش دهد گلبن جویبار
در آیینهٔ آب رخسارها
رود شاخ گل دربر نیلُفر
برقصد به صد ناز گلنارها
دَرَد پردهٔ غنچه را باد بام
هزار آورد نغز گفتارها
به آوای نای و به آهنگ چنگ
خروشد ز سرو و سمن تارها
به یاد خم ابروی گلرخان
بکش جام در بزم میخوارها
گره را ز راز جهان باز کن
که آسان کند باده دشوارها
جز افسون و افسانه نبود جهان
که بسته است چشم خشایارها
به اندوه آینده خود را مباز
که آینده خوابیست چون پارها
فریب جهان را مخور زینهار
که در پای این گل بود خارها
پیاپی بکش جام و سرگرم باش
بهل گر بگیرند بیکارها
هم نوازان:
- کمانچه: داود گنجهای
- نی: جمشید عندلیبی
- سهتار: بهنام وادانی
- تار: منصور سینکی
- عود: محمد فیروزی
- تنبک: محمود فرهمند
- دف: فرشید عندلیبی
- آهنگ و سنتور: محمد جلیل عندلیبی