کجایی؟
چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۶ ب.ظ
جانم به لب آمد ز غم و درد جدایی
آخر تو پیامی نفرستی که کجایی
هر شام چو هر صبح و چو هر ظهر و چو هر عصر
من چشم به راهم که تو از راه بیایی
جز درد غم عشق تو دل کار ندارد
در بند تو کس میل ندارد به رهایی
یک غمزه نمودی و برفتی ز نظرگاه
ای ماه رخا!آه از آن تیر هوایی
هم راهبر و راهزنی در سفر عشق
یا رب!ز که آموخت چنین راهنمایی
بازآی که دل خون شده از هجر تو "درویش"
درویش نوازی بکن ای شاه ختایی
به یاد یه رفیق بی وفا!!!
درویش محمد خراباتی(محمد مهدی قربانی):7 آذر 95
۹۵/۰۹/۱۰