محرم اسرار
گرد ره تو کعبه و خمار نماند
یک دل ز می عشق تو هشیار نماند
ور یک سر موی از رخ تو روی نماید
بر روی زمین خرقه و زنار نماند
وآن را که دمی روی نمایی ز دو عالم
آن سوخته را جز غم تو کار نماند
گر برفکنی پرده از آن چهرهٔ زیبا
از چهرهٔ خورشید و مه آثار نماند
جان چو بگشاید به رخت دیده که جان را
با نور رخت دیده و دیدار نماند
گر وحدت خود را با قلاوز فرستی
از وحدت تو هستی دیار نماند
جانا ز می عشق تو یک قطره به دل ده
تا در دو جهان یک دل بیدار نماند
در خواب کن این سوختگان را ز می عشق
تا جز تو کسی محرم اسرار نماند
از بس که ز دریای دلم موج گهر خاست
ترسم که درین واقعه عطار نماند
پ.ن:
زبان خاص عطار در شعر،موسیقی خاص می طلبه.در سال های دور،استاد محمد رضا لطفی به همراه دراویش نعمت اللهی،در کنسرتی در امریکا،این شعر رو با زیبایی تمام اجرا کردن.
به شخصه موقع شنیدن این اثر،سر تا پا گوش میشم!!!
متاسفانه خواننده و نوازندگان رو نمیشناسم ولی دمشون گرم
دانلود تصنیف "گرد ره تو کعبه و خمار نماند" با اجرای استاد لطفی و دراویش نعمت اللهی