راست کوک - چپ کوک
به طور کلی در صداها در موسیقی ایرانی به دو قسمت راست کوک و چپ کوک تقسیم می شوند . صدای مردها معمولا راست کوک است و صدای زنان چپ کوک .البته استثنا هم پیدا می شود مثل صدای مرحوم ایرج بسطامی که بیشتر چپ کوک بود. صداهای راست کوک نسبت به صداهای چپ کوک بم تر است. علت نامگذاری چپ کوک و راست کوک مربوط به تار و سه تار است و در نی اتفاقا بر عکس است .در تار و سه تار نت اول اگر از بمترین نت سیم دوم ( سیم زرد ) شروع کنیم صدای مرد هم از قسمت بم شروع می شود و در اوج به مشکل بر نمی خورد و می تواند چند دانگ متوالی را به راحتی بخواند .ولی اگر یک مرد از سیم سفید شروع کند وقتی به قسمت اوج برسد معولا صدایش به مشکل بر می خورد و دیگر اوج مناسبی ندارد . بحث البته راجع به اصول است وگرنه استثنا هم پیدا می شود. بنابراین برای صدای زن سیم سفید اول مناسب است .به عبارت دیگر هر گامی که در روی یکی از سیمها نواخته می شود . همان را بدون در نظر گرفتن نت آنها فقط از لحاظ مشابهت پرده ها در روی سیم دیگر بنوازیم ، راست کوک و چپ کوک کرده ایم .مثال :
اگر دستگاه شور را بخواهیم از بمترین نت در روی سیم زرد که معمولا سل کوک می شود شروع کنیم یعنی نت شاهد آن را سل قرار دهیم شور سل به دست می آید که در راست کوک است . یعنی با تطبیق فواصل درجه یک شور می شود : سل - درجه دوم : لا کرن – درجه سوم : سی بمل – درجه چهارم : دو – درجه پنجم : ر – درجه ششم : می بمل – درجه هفتم : فا
اگر در روی سیم اول (سفید) همین فواصل و پرده بندی را رعایت کنیم شور ما چون سیم سفید نت دو کوک می شود شور « دو » در چپ کوک است و فواصل آن به ترتیب عبارتند از : دو – ر کرن – می بمل – فا – سل – لا بمل – سی بمل .
همینگونه است سایر دستگاهها که با تطبیق فواصل می توان از گامهای مختلف در چپ کوک و راست کوک آنها را نواخت .
در نی به گونه دیگر باید به موضوع نگریست .از آنجا که در نی زیباترین صدا همان صدای بم نی می باشد و برای شنونده خوش آواز تر است نوازندگان هم ترجیح می دهند که نوازندگیشان بیشتر در این محدوده باشد . و چون شروع هر دستگاه و آواز درامد است که بمترین قسمت هر دستگاه و آواز می باشد . پس نوازنده نی معمولا طوری فواصل را تطبیق دهد که درامد در محدوده صدای بم بیفتد .
اما برخلاف تار وسه تار که عملا همه گامها را به راحتی می توان نواخت در نی به علت ساختار محدود باید از گامهایی استفاده شود که اولا : بیشترین استفاده را از محدوده صدای بم به همان علت ذکر شده کرد ثانیا : کمترین تغییر در انگشت گذاریها صورت گیرد تا قدرت مانور بیشتری برای نوازنده وجود داشته باشد . به همین علتها در نی نوازی گامهایی متداول شده است که دارای این خصوصیات است . اگرچه سایر گامها را هم می توان تا حدودی نواخت ولی چون احتیاج به تغییر صدا و تغییر انگشت گذاریهای فراوان هست هیچ نوازنده عاقلی این کار را نمی کند . و در کارهای گروه نوازی اگر نوازندگان دیگر در گامهای غیر معمول در نی نوازندگی کنند نی نواز با استفاده از کوکهای دیگر نی که بعدا راجع به آن هم توضیحی خواهم داد خود را با آنها هماهنگ می نماید.
اما وسعت صوتی نی محدود به یک اکتاو و نیم است به عبارت دیگر در محدوده صوتی نی بم ترین صدا نت « دو » است . یعنی صدای نی از سیم سفید (اول) تار و سه تار شروع می شود .که به همین جهت در صدای بم نی و صدای زیر (اوج ) اصولا باید دستگاهها را از چپ کوک (تار و سه تار ) نواخت . و برای راست کوک چون محدوده صدای غیث که از نت سل شروع می شود با صدای سیم دوم تار وسه تار (سیم سل ) منطبق است از صدای غیث استفاده می شود . هر نوع انگشت گذاری راجع به یک دستگاه در صدای بم که صورت گیرد همان انگشت گذاری را در صدای غیث انجام دهیم راست کوک خواهد شد .
در کتاب شیوه نی نوازی استاد کیانی نژاد گامهای متداول که در نی نواخته می شوند آمده است . اگرچه شیوه نامگذاری گامها توسط ایشان با بعضی از اساتید دیگر فرق می کند ولی گامهای چپ کوک معمولا در تکنوازی رایج است و راست کوکها در گروه نوازی .
مثلا همان گام شور « دو » را اگر بخواهیم در نی بنوازیم دچار آرتروز انگشت خواهیم شد . و انگشت اول و دوم را از پایین و انگشت شصت را در آخرین سوراخ در صدای بم و زیر باید نیمه گرفت و در صدای غیث هم به همینگونه .بنابر این ، این شور در نی معمول نیست و به جای آن شور « ر » رایج می باشد . که نتهای آن : ر- می کرن - فا - سل - لا - سی بمل - دو - ر می باشد .