بررسی تطبیقی شیوه های کمانچه نوازی
ولی امروزه خوشبختانه به اهتمام کلکسیونه های صفحات قدیمی و ناشران این قبیل آثار امکان دسترسی برای همگان میسر می باشد که جای تقدیر و تشکر دارد .
بطور کلی سه مورد را می توان بررسی و مقایسه نمود
--کمانچة استادان قدیم که براساس موسیقی دستگاهی شکل می گرفته.
--ردیف ویلن صبا که بر اساس گامهای نوین وزیری و خالقی و تئوری غربی و تکنیک های ساز ویلن شکل گرفته . --کمانچه نوازی جدید که بعد از تاثیر ویلن شروع می شود .
موارد اختلاف مکتب قدیم و جدید:
بطور کلی موارد ذیل را می توان در گذشته و حال بررسی و مقایسه نمود
- صوت ساز ( سونوریته – صدا دهی – جنس صدا )
- کوک ( کوک کلی و چگونگی استفاده از پرده ها – پرده بندی )
- تکنیک هایی که برای اجرای جملات موسیقی استفاده می شود ( شیوه اجرا )
- مختصات فیزیکی ( اندازه ساز – شکل پایه ، سیم گیر – پوست – خرک )
- طرز نشستن و حالت اجرا
که به ترتیب مورد بررسی قرار می گیرد
:
1) صوت ساز
در
مکتب قدیم صوت ساز درخشان و کمی خش دار است و دارای شخصیت محکم و استواری
است ، موثر و با معناست و از نظر زیبا شناختی از جذابیت خوبی برخوردار
است.
در مکتب جدید صدای کمانچه به ویلن نزدیک شده، صدا صاف تر شده و به نوعی بیمار گونه است.
در مکتب قدیم زیر و بمی صدای ساز نوازندگان مختلف با هم فرق داشته یعنی اینطور نبوده که همة سازها یک جور صدا بدهند.
مثلاً کمانچه باقرخان در یک دوره ای بم تر می خواند و در جای دیگر مثل کمانچه صفدر خان و یا میرزا محمدخان صدا می دهد.
اما آنچه مهم است اینست که آنها به جوهر صوت رسیده اند مسیرشان درست و در جهت کمال بوده .
در مکتب جدید مهمترین عواملی که موجب تغییر در صدا دهی کمانچه شده عبارتند از :
- استفاده از سیم های ویلن و کوک ویلن
- کم موتر شدن کمان ( که حالا دیگر آرشه نامیده می شود )
- صاف تر و کشیده تر شدن موهای کمان
- تفاوت در اندازه و شکل خرک
- تفاوت در نوع پوست ( به عنوان مثال اگر پوست ضخیم تر باشد باعث حذف برخی از هارمونیک ها می شود و از شفافیت صدا کاسته می شود )
- نصب تاندورهای ویلن بر روی کمانچه
امروزه همه سازندگان کمانچه این کار را می کنند در صورتی که خود نوازندگان حرفه ای ویلن تاندور نمی گذارند زیرا وجود تاندور باعث تولید صداهای اضافی در ساز می شود.
تغییر در ساختمان ساز و اندازه دسته – پایه و کاسه ساز
تغییر در ساختار موسیقی و تغییر در شیوه نوازندگی ساز
استفاده از پوزیسیون های پایین تر
استفاده از رنگ آمیزی مصنوعی توسط دستگاه های الکترونیکی
صدا دهی ویلن در ضبط های اولیه مانند ویلن حسین خان هنگ آفرین بسیار نزدیک
به کمانچه است به طوری که چندان قابل تشخیص نیست و اکثراً اشتباه میکنند .
دلیلش این است که
تغییراتی در ساز می دادند که صدا دهی آن عوض می شد کوک کمانچه را روی ویلن
پیاده می کردند و به همان شیوه کمانچه ویلن می نواختند ولی رفته رفته برعکس شد .
زیبائی
صوت در ایران هم برای نوازنده و هم برای شنونده و هم برای سازنده ساز فوق
العاده اهمیت دارد چرا که جوهر اصلی موسیقی است و باید جاذبه زیادی داشته
باشد .
2) کوک
پرده نوازی که در این پرده هست بر سرت این پرده به بازی نبست
دست جز این پرده به جایی مزن بر سر این پرده نوایی مزن
کوک
ساز زیر بنای اصلی اجرای موسیقی است ، پایة کار است و ساختار موسیقی بر
اساس این پایه شکل می گیرد و اینکه چگونه به کوک نگاه کنیم بسیار حائز
همیت است .
ابتدا
ویلن به نام کمانچه فرنگی وارد شد و همان کوک های کمانچه را روی آن پیاده
می کردند و همان ردیف ها و قطعات را با آن می نواختند ( مثل ویلن حسین خان
) ولی بعد از اینکه جا باز کرد رفته رفته ماجرا بر عکس شد بطوری که کمانچه
امروز مثل ویلن شده چهار سیم دارد ( همان محدوده صوتی ویلن را دارد ) . می
لا ر سل کوک می شود . انگشت گذاری های ویلن روی آن پیاده شده و غیره .
آموزش مقدماتی با کتاب ویلن هنرستان شروع می شود بعد هم ردیف ویلن صبا را
آموزش می دهند اگر بعضی از استادان هم ردیف های دیگر مثل ردیف میرزا
عبدالله و یا ردیف استاد دوامی را تدریس می کنند باز نگاه به کوک و انگشت
گذاری و شیوه اجرا همان نگاه از زاویه تئوری موسیقی اروپا می باشد .
آموزش ردیف صبا هم از چپ کوک شروع می شود بطوری که یک هنرجوی تازه کار هیچ ارتباطی با ساختار دستگاه نمی تواند برقرار کند .
در اینجا لازم است برای اینکه مساله خوب روشن شود کمی درباره ساختار موسیقی ایرانی و ساختار موسیقی اروپا صحبت کنیم .
برای کوک سه نکته را می توان بررسی کرد
1- اساس کوک 2- مبنای کوک 3- معیارکوک
اساس
کوک یعنی اینکه این ساز مورد نظر بر چه اساسی کوک شده است . کوکی که روی
یک ساز پیاده می شود در واقع پایه های اصلی یک سیستم موسیقایی است که بستر
اجرای یک ساختار خاص از موسیقی را محیّا می کند و اگر تغییری در آن ایجاد
شود اجرای آن موسیقی خاص دچار اشکال می شود مگر اینکه تغییر آگاهانه و در
جهت کمال باشد در موسیقی اروپا آهنگ در محدوده گام اجرا می شود و هر گام
از دودانگ منفصل تشکیل می شود که این انفصال دانگها یکی از عوامل تعیین
کننده کوک سازهای غربی بخصوص ویلن که اینجا مورد نظر ماست می باشد .
ولی در موسیقی ایرانی ( سیستم دستگاهی ) ترکیب دانگها بیشتر متصل و یا ادغام شده هستند و محدوده دستگاه گسترده تر از محدوده گام می باشد و برای اینکه این سیستم روی سازی پیاده شود حداقل سه دانگ لازم است که در سازی مثل کمانچه هر دانگ باید روی یک سیم طراحی شود .
نسبت کوک سیمها برای دستگاهای مختلف متفاوت است و اساساً یک کوک استاندارد فیکس شده در موسیقی ایران کاربرد ندارد .
نسبت کوک سیم ها در بعضی دستگاه ها مثل چهارگاه و ماهور و راست پنجگاه باید یک فاصله چهارم و یک فاصله پنجم باشد و در بعضی دستگاه ها مثل شور و سه گاه به عکس یک پنجم در ابتدا و بعد یک فاصله چهارم باشد ودر بعضی مانند نوا و همایون دو تا فاصله چهارم پشت سر هم .
در آثار کمانچه نوازان قدیم مشاهده می کنیم که عموماً نغمه شاهد دستگاه روی سیم وسط ( دست باز ) قرار می گیرد . تعداد سیم ها یا 3 تا است و یا 6 عدد و یا 5 عدد ولی اساس کوک روی 3 تا سیم است حتی در کمانچه حسین خان اسماعیل زاده که دارای 4 سیم می باشد اساس کوک و روند اجرای دستگاه تغییر نکرده است ولی تغییراتی در شیوة اجرا مشاهده می شود ( مانند استفاده از پوزیسیون های پائین و واخوان ) در سازهای سه سیم روی سیم وسط دانگ اصلی دستگاه کوک می شود روی سیم بم دانگ مقدمه و با سیم زیر دانگ اوج دستگاه کوک می شود با این ترتیب تمام دستگاه از بم تا زیر ( اوج ) به راحتی نواخته می شود این نوع کوک برای کمانچه راست کوک نامیده می شود یعنی ترتیب اجرای دستگاه از بم به زیر درست قرار می گیرد . ولی اگر در آمد دستگاه روی سیم زیر شروع شود و اوج دستگاه روی سیم بم و یا وسط قرار بگیرد چپ کوک می شود .
مثال عملی
: دستگاه چهارگاه – در اینجا نغمة شاهد دستگاه روی دست باز سیم وسط قرار
می گیرد – دانگ مقدمه دستگاه روی سیم بم قرار می گیرد و دانگ مخالف روی
سیم زیر قرار می گیرد .
کوک کمانچه برای دستگاه چهارگاه و ماهور که یک فاصله چهارم و یک فاصله پنجم را به ما می دهد .
1- پایه های اصلی دستگاه روی ساز حفظ شود .
حداقل دو شاهد مهم ستگاه روی سیم باز باشد تا شاهد به هنگام اجرا از کیفیت مطلوبتری نسبت به دیگر نغمات برخوردار گردد .
محل نغمه های متغیر در نظر گرفته شود تا در موقع اجرا مشکل ایجاد نشود .
در دستگاه ها و یا آوازهایی که شاهد روی دست باز سیم وسط قرار نمی گیرد و اخوان شاهد کوک شود ( سیم بم ) مثل سه گاه و بیات ترک تا موجب تقویت شاهد گردد .
این مطالبی که ذکر شد مربوط به اساس کوک می باشد یعنی اینکه این ساز مورد نظر بر چه اساسی کوک شده . بر اساس گامهای اروپا ، بر اساس دستگاه و یا بر اساس گامهای نوین
موضوع دیگر مبنای کوک می باشد . مبنای کوک در موسیقی اروپا نت لا 440 hz می باشد که بقیه نغمات به نسبت این نغمه کوک می شوند .
مبنای کوک در موسیقی ایران نغمه شاهد دستگاه می باشد . فرکانس خاصی که برای شاهد یک دستگاه انتخاب می شود بستگی به ذوق زیبا شناختی نوازنده و شرایط زمان و مکان دارد و مانند جوهری است که عیار و یا صیقل آن نزد اهل عمل متفاوت است .
معیار کوک – معیار کوک استادان بزرگ این فن می باشند که به نوعی کوک ساز آنها در وجود شاگرد نقش می بندد و این جوهر در وجود هر شخصی نمودی متفاوت دارد ( عیار کوک ) نکته دیگری که در شیوه های جدید گیج کننده است تفاوت نت نویسی کمانچه با سازهای دیگر ایرانی است که یک پرده بالاتر نوشته می شود یعنی در واقع سازهای دیگر مثل تار- سه تار و سنتور یک پرده پائین تر از ویلن نوشته می شوند .
ولی اگر دو نوازنده با سازهای مختلف شاهد دستگاه را مبنای کوک قرار دهند دیگر هیچ تفاوتی وجود ندارد و مشکلی پیش نمی آید مرحله بعد کوک پرده های ساز است همانگونه که در تار و سه تار نوازنده پرده ها را هم کوک می کند ، نوازنده کمانچه نیز باید این دقت در مورد کوک بودن پرده ها را مادامی که اجرا می کند داشته باشد و این خیلی سخت است یعنی در واقع گوش نوازنده کمانچه باید کوک باشد در غیر اینصورت حتی اگر ساز هم خوب کوک باشد باز نغمه ها خارج شنیده می شود . در اجراهای جدید این ضعف را با ویبراسیون اضافی می پوشانند .
ردیف ویلن صبا بر اساس گامهای نوین وزیری و خالقی طراحی شده که بر اساس این گامها بطور کلی سیستم موسیقی ایران دچار ناهنجاری می شود مثلا ؛ گام ماهور و راست پنجگاه در این مکتب یکی از گامهای ماژور است و یا دستگاه همایون و اصفهان یک گام مینور است که کمی تغییر می دهند و برای گوشه های مختلف دستگاه بعضی پرده ها را به صورت عَرَضی تغییر می دهند ولی هارمونیهای دوتایی که در ردیف صبا هست تماماً همان فواصل سوم و پنجم گامهای ماژور و مینور است که اصولاً چنین چیزی در کمانچة قدما نیست . در کمانچه قدیم واخوان وجود دارد که صدا را رنگ آمیزی می کند .
البته لازم به ذکر است که خود استاد صبا چون وارث مجموعه ای غنی از ردیف های سازی و آوازی بود در نتیجه اجراهایی که روی ویولن داشته انعکاسی از یک فرهنگ موسیقایی غنی می باشد ولی در دیگر شاگردان مکتب صبا این موضوع دیگر صدق نمی کند چراکه روش آموزش تغییر کرده .
3) شیوه اجرا
بخش
سوم از موارد اختلاف خود تفاوت شیوة اجرا می باشد که جای صحبت زیادی دارد
و بیشتر باید عملی توضیح داده شود که درک کامل آن فقط برای شاگرد در محضر
استاد با سالها تلاش و سعی بیشتر می گردد . ولی به طور کلی می توان به
موارد برجستة آن اشاره کرد .
شیوة
اجرا به مواردی چون تکنیکهایی که برای اجرای جملات موسیقی استفاده می شود
، اندیشة نوازنده ، میزان درک نوازنده از زیبایی موسیقی ( حس زیبا شناختی
) و چگونگی بیان این زیبایی ها ، آموزش و ساختار موسیقی مربوط می شود و
اگر ساختار موسیقی تغییر کند شیوة اجرا نیز تغییر می کند .
موسیقی
ایرانی ترکیبی از هجاهای کوتاه و بلند می باشد ، که هجاهای کوتاه به وسیلة
ضربات تک و هجاهای بلند بوسیلة ضربات ریز ( و یا در سازهای کششی ، کشیده )
و اشاره ها در انتها و بعضی مواقع ابتدای یک تک و یا یک ریز اجرا می شوند .
در
شیوه های جدید تک ها همه مثل هم نواخته می شوند و تحرک آنها در سطح زیاد
شده ولی در شیوه های قدیم هیچکدام از تک ها شبیه هم نیستند و از نظر
آندازه ، شدت نواخت ، تندی و کندی و عمق و ... متفاوت هستند ، کشیده ها (
ریزها ) هم همینطور ، در شیوه های جدید کشیده یک کشش یکنواخت برروی سیم می
باشد ولی در شیوه های قدیم این هم مانند تک ها از تنوع بسیار زیادی
برخوردار می باشد .
اشاره ، در شیوه های جدید خیلی کم بکار می رود و نحوة اجرا نیز تغییر کرده . اما در شیوه های قدیم زیاد بکار می رود .
غلت ، در شیوه های جدید همان trill
موسیقی غربی است یعنی برای نت سیاه 8 ضربه ولی در شیوه های قدیم این ضربات
در جاهای مختلف متفاوت است هم در سرعت و هم در تعداد و هم در شدت نواخت .
ویبراسیون ( لرز ) ، در
شیوه های جدید حرکت فیزیکی انگشت بر روی سیم است که گاهی تا ربع پرده
انگشت اطراف نغمه حرکت می کند . ولی در شیوه های قدیم ویبراسیون فیزیکی
وجود ندارد و ناله های نغمات درونی است و هر نغمه در هر مقام ناله ای
متفاوت باید داشته باشد که این بسیار مشکل است .
تحریر و تکیه ، نوع تحریرها تغییر کرده ( ساختار به هم ریخته ) و تکیه ها نیز خیلی نرم و کدر و درهم اجرا می شود .
آکسان ، آکسانبندی در شیوه های قدیم بسیار پیچیده است .
گلیساندو ، در شیوه های جدید خیلی استفاده می شود ولی در شیوه های قدیم اصلاً کاربردی ندارد .
واخوان ، در
شیوه های امروزی خیلی کم استفاده می شود و معمولاً تک صدایی می نوازند اگر
هم استفاده شود بصورت یک صدای ممتد در کنار نغمات مدام به گوش می رسد .
ولی در شیوه های قدیم واخوان گاهی هست و گاهی نیست .
چهارمضراب ، در
شیوه های جدید چهارمضراب ها بکلی تغییر کرده و هیچ نشانی از پایه های
چهارمضراب تند و چالاک کمانچه نوازی قدما دیده نمی شود ولی در شیوه های
قدیم همانگونه که در تار و یا سنتور پایه های متنوعی برای چهارمضراب وجود
دارد در کمانچه هم همینطور است .
4) مختصات فیزیکی
چهارمین مورد اختلاف در مختصات فیزیکی ساز می باشد .
همانطور
که قبلاً اشاره شد تغییراتی در ساز کمانچه در جهت تغییر صوت آن اعمال شده
و تغییرات دیگری نیز وجود دارد که عبارتند از 1- بلندتر شدن دسته که
نوازندگان مجلسی معتقدند اگر دسته ساز بلندتر باشد صدا ملاحت بیشتری دارد
2- کوتاه شدن پایه ساز که مربوط به طرز نشستن در شیوه های جدید می باشد .
3- ثابت شدن دسته روی کاسه بوسیلة یک قطعه چوب که دسته را به کاسه می
چسباند .4- تغییر اندازه دهانه ساز 5- نازک تر شدن دسته
5) طرز نواختن
پنجمین مورد اختلاف در طرز نشستن ، حالات اجرا و بطور کلی ساختار شخصیتی نوازنده است .
در
شیوه های قدیم نوازنده دو زانو به حالت تشهد نماز می نشیند و ساز را در
سمت چپ بدن نزدیک به زانو قرار می دهد . در هنگام نوازندگی ساز کاملاً
قائم و استوار است و حالت نوازنده نیز جدی و شبیه به حالت نیایش است .
به هنگام استفاده از سیمهای مختلف ساز روی پایه می چرخد .
در شیوه های جدید معمولاً اجرا روی صندلی است و نوازنده ساز را یا روی پای چپ می گذارد و یا بین دو پا .
ساز
نیز در بیشتر موارد کج گرفته می شود و به هنگام استفاده از سیمهای مختلف
ساز را نمی چرخاند بلکه زاویه دست راست را تغییر می دهند . حالت نوازنده
نیز جدی نیست و آمیخته با نمایش است .
and reporting! Keep up the superb works guys I've added you guys to our blogroll.