دلنوشته با طعم موسیقی

♪♫خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست ♪♫ از کجا می آید این آوای دوست♪♫

دلنوشته با طعم موسیقی

♪♫خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست ♪♫ از کجا می آید این آوای دوست♪♫

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

۶۱ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

سید علی اصغرکردستانی فرزند سید نظام الدین در سال1261 خورشیدی در خانواده میهن پرست در روستای صلوات آباد ازتوابع شهرسنندج دیده به جهان گشود.

خواندن و نوشتن را در دامن خانواده فرا گرفت، سپس برای کسب دانش ایشان را به مسجد هاجره خاتون و مسجد داروالحسان(جامعه کنونی) فرستادند ، نزدشیخ عبدل مؤمن پدر آیت الله مردوخ و ملا ابراهیم کانی مشکانی درسهای آن زمان را فراگرفت.

در دوران تحصیل به استعداد و صدای دلنشین سید علی اصغر پی میبرند از این طریق به منزل خوانین سنندج راه یافت دیری نپایید که صدای او تمام کردستان را گرفت و شهره آوازه اش نیزبه تمام نقاط ایران رسید.

درتاریخ 6 آبان ماه 1307 در بین سید علی اصغرکردستانی و حیم حکاکی بغدادی نماینده کمپانیای پولیفون درشهر سنندج...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۳۵
درویش محمد خراباتی


گر چشم دل بر آن مه آیینه رو کنی
سیر جهان در آینه ی روی او کنی

خاک سیه مباش که کس برنگیردت
آیینه شو که خدمت آن ماهرو کنی

جان تو جلوه گاه آن گهی شود
کایینه اش به اشک صفا شست و شو کنی

خواب و خیال من همه با یاد روی توست
تا کی به من چو دولت بیدار رو کنی

درمان درد عشق صبوری بود ولی
با من چرا حکایت سنگ و سبو کنی

خون می چکد ز ناله ی بلبل درین چمن
فریاد از تو گل، که به هر خار خو کنی

دل بسته ام به باد، به بوی شبی که زلف
بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی

اینجاست یار گم شده گرد جهان مگرد
خود را بجوی سایه اگر جست و جو کنی
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۲۶
درویش محمد خراباتی


بوی سیگار شدیدی آمد...
با خودم میگویم
نکند باز پدر غمگین است؟!؟
نکند باز دلش...؟!؟؟
پله ها را دو به یک طی کردم تا رسیدم بر بام
پدرم را دیدم
زیر آوار غرورش مدفون... زیر لب زمزمه داشت
که خدا عدل کجاست؟
که چرا مزه فقر وسط سفره ماست؟!؟
و چراها و چراهای دگر...
دل من هم لرزید مثل زانوی پدر
دیدن این صحنه آن چنان دشوار بود
که مرا شاعر کرد...

احمد شاملو

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۰۶
درویش محمد خراباتی

چهارپاره و بغدادی


چهارپاره یک گوشه ی وزنی در موسیقی ردیفی می باشد.چهار پاره را می توان در فواصل دیگر مانند چهارگاه و ماهور هم زد.

میشه با چهارپاره این غزل بی نظیر هاتف اصفهانی رو هم خوند و زمزمه کرد:

چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی

که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی

تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را

ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی

ز تو گر تفقدو گر ستم، بود آن عنایت و این کرم

همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی

همه جا کشی می لاله گون ز ایاغ مدعیان دون

شکنی پیالهٔ ما که خون به دل شکستهٔ ما کنی

تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین

همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی

تو که هاتف از برش این زمان، روی از ملامت بیکران

قدمی نرفته ز کوی وی، نظر از چه سوی قفا کنی



دانلود چهارپاره با اجرای تار استاد حسین علیزاده

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۹
درویش محمد خراباتی


تصنیف زیبای چهره به چهره


شعر: طاهره قرةالعین

آواز:محمد رضا شجرین

سرپرست گروه و تار:محمد رضا لطفی

گروه:شیدا


گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو
شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده ام
خانه به خانه در به در کوُچه به کوچه کو به کو
می رود از فراق تو خون دل از دو دیده ام
دجله به دجله یم به یم چشمه به چشمه جو به جو
دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت
غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بو
ابرو و چشم و خال تو صید نموده مرغ دل
طبع به طبع دل به دل مهر به مهر و خو به خو
مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان
رشته به رشته نخ به نخ تار به تار پو به پو
در دل خویش «طاهره» گشت و ندید جز تو را
صفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تو به تو


دانلود تصنیف چهره به چهره

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۹
درویش محمد خراباتی

تصنیف چه شورها

آهنگ و شعر:عارف قزوینی

اجرا:گروه شیدا با سرپرستی استاد محمد رضا لطفی

چه شورها که من به پا,زشاهناز می کنم

در شکایت از جهان ,به شاه باز می کنم

جهان پر از غم دل (جهان پر از غم دل از ),زبان ساز می کنم (می کنم )

زمن مپرس چونی ,دلی چو کاسه خونی

زاشک پرس که افشا نمود راز درونی (نمود راز درونی,نمود راز درونی,نمود راز درونی )

اگر چه جان از این سفر ,بدون درد سر

اگر به در برم من

چه پرده های نیرنگ زشان ,به بارگاه شه درم من (زشان به بارگاه شه درم من )


تصنیف شانزدهم عارف در دستگاه شور در اواخر 1336 در استانبول در نتیجه ی معلوم شدن خیالات ترک ها نسبت به آذربایجان ساخته شد.


دانلود اجرای گروه شیدا


دانلود تصنیف چه شورها با اجرای کمانچه و آواز استاد علی اصغر بهاری

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۴:۰۰
درویش محمد خراباتی

تصنیف شمغ شب تار(شنیدم شاهی)

آهنگساز و شاعر:استاد علی اکبر شیدا

اجرا:گروه شیدا به سرپرستی استاد محمد رضا لطفی

شنیدم ماهی، و هم شاهی

میان دلبران، بت صاحبدلان، خدا

شنیدم ماهی، و هم شاهی

میان دلبران، بت صاحبدلان، خدا

گفتم که غمخوارم شوی

جانم ، در روز جدایی

شمع شب تارم شوی

جانم، ترسم که نیایی


نه دلم، بردی تو

نه غمم، خوردی
دلم آزردی، به خدا

نادیدنِ رویت می کُشدم

آن سلسله مویت  کِشدم


نه دلم، بردی تو

نه غمم، خوردی
دلم آزردی، به خدا

نادیدنِ رویت می کُشدم

آن سنبل مویت  می کِشدم

نادیدنِ رویت می کُشدم

آن سلسله مویت  کِشدم


دانلود
۲۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۳:۳۵
درویش محمد خراباتی
بشنو از نِی چُون حکایت می‌کند
از جُدایی‌ها شکایت می‌کند
کَز نیستان تا مرا بُبریده‌اند
از نَفیرم مرد و زن نالیده‌اند
سینه خواهم شَرحه‌شَرحه از فِراق
تا بگویم شرحِ دردِ اشتیاق
هر کسی کو دور مانَد ز اصل خویش
بازجوید روزگارِ وصلِ خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جُفت بدحالان و خوش‌حالان شدم
هر کسی از ظَنِ خود شد یارِ من
از درون من نَجُست اسرارِ من
سِرِ من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد، نیست باد
آتش عشق است کَاندَر نِی‌فُتاد
جوشش عشق است کَاندر مِی فُتاد
نی حریف هر که از یاری برید
پرده‌هایش پرده‌های ما درید
همچو نی زَهری و تَریاقی که دید؟
همچو نی دمساز و مشتاقی که دید؟
نی حدیث راه پُرخون می‌کند
قصه‌های عشق مجنون می‌کند
محرم این هوش، جز بی‌هوش نیست
مَر زبان را مُشتری جُز گوش نیست
در غم ما روزها بی‌گاه شد
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو: رو باک نیست
تو بمان، ای آن که چون تو پاک نیست
هرکه جز ماهی زِ آبش سیر شد
هرکه بی روزیست روزش دیر شد
درنَیابَد حالِ پُخته هیچ خام
پس سُخن کوتاه باید، وَِالسَلام


مثنوی خوانی استاد عبدالله دوامی در دستگاه سه گاه


دانلود

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۰۶:۳۶
درویش محمد خراباتی
کفر و دین در بر عشاق نکوکار یکیست
کعبه و بتکده و سبحه ز نّار یکیست
اگر از دیده تحقیق به عالم نگری
عشق و معشوق و عاشق، دل و دلدار یکیست
تا که در میکده من پای نهادم دیدم
اهل آنجا همه مست می و هشیار یکیست
گرچه ذرّات جهان جمله انا الحق گویند
لیک از آن جمله گرفتار سر دار یکیست
ما همه چون نی و تو خود همه دم نایی ما
چون حقیقت نگری این همه گفتار یکیست
آفتاب رخ او تافت به مرآت قلوب
مختلف گر چه نماید همه انوار یکیست
با همه خلق جهان صلحم و اندر بر من
جور اغیار و سر مرحمت یار یکیست
مختلف گرچه بود درد من و درمانش
خوشدلم زانکه طبیبم یک و عطار یکیست
پیش نا اهل نهان کن سخن حق مونس

که بر او خزف و گوهر شهوار یکیست


تار:جلیل شهناز

آواز حسین قوامی


دانلود

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۰۶:۲۸
درویش محمد خراباتی
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده
آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش
گفت بیدار شو ای ره رو خواب آلوده
شست و شویی کن و آن گه به خرابات خرام
تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
به هوای لب شیرین پسران چند کنی
جوهر روح به یاقوت مذاب آلوده
به طهارت گذران منزل پیری و مکن
خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به درآی
که صفایی ندهد آب تراب آلوده
گفتم ای جان جهان دفتر گل عیبی نیست
که شود فصل بهار از می ناب آلوده
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش
آه از این لطف به انواع عتاب آلوده


آهنگساز،کمانچه و آواز:استاد علی اصغر بهاری


دانلود

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۰۶:۲۰
درویش محمد خراباتی